فرهاد احمدی

۱۳۲۹/۱۰/۲۲- ۱۳۹۹/۰۶/۱۰

فرهاد احمدی در سال ۱۳۵۶ در رشته‌ معماری از دانشکده‌ هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. چهار سال بعد به عضویت هیئت علمی دانشکده‌‏ معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی درآمد، اما از همان سال‌ها در کنار حضور در دانشگاه و توجه ویژه به آموزش و تربیت دانشجویانی دغدغه‌مند، در فضای حرفه‌ای معماری نیز بسیار فعال و متعهد بود. شروع کار وی پس از انقلاب، مصادف با فارغ‌التحصیلی‌اش از دانشگاه، با ساخت مجموعه‏‌ مسکونی و خدماتی در مناطق محروم استان خراسان و بعدها، پس از وقوع جنگ ایران و عراق، در بازسازی مناطق جنگی همراه شد.
کارنامه‏‌ حرفه‌ای فرهاد احمدی بسیار متنوع است اما پیوندی محسوس و معنادار، آن را به صورت پیوستاری مرتبط درمی‌آورد؛ زمینهگرایی، توجه به مفاهیم برخاسته از بستر و نگاه کل‌نگر به پروسه‌ طراحی معماری دغدغه‏‌هایی هستند که فرهاد احمدی از دوران دانشجویی تا آخرین لحظات عمر حرفه‌ای‌اش یک لحظه هم کنارشان نگذاشت. تسلط عمیق او بر جریان‏‌های معاصر معماری جهان در کنار عشق و علاقه‌ بی حد و حصرش به مفهوم پذیرنده‌، غیرانحصاری و فراگیر «ایران» رویکرد او را در اندیشیدن به معماری یگانه ساخته بود. «معماری سبز» که فرهاد احمدی در تمام طول دوران فعالیتش سعی کرد در مسیر اصول آن گام بردارد او را به سمت نوعی از هویت‌مندی سوق داد که برای او جوهره‏‌ «جهانی اندیشیدن و محلی عمل کردن» بود. هویت برای فرهاد احمدی نه یک ودیعه از پیشینیان، که پرسشی باز برای جهان امروزمان بود. او در تمام سال‌های فعالیت حرفه‌ای و آکادمیک خود، دست از جست‌وجوی خلاقانه در کشف و شناخت نشانه‌های معنایی و کارکردی از رابطه انسان ایرانی و طبیعت پیرامونش برنداشت. این جنس از زمینه‌گرایی فرهاد احمدی را تبدیل به معماری واقع‌گرا اما کماکان ایده‌آلیست کرده بود که «گذشته» را کاوش می‌کرد، نه برای ماندن در آن بلکه برای اندیشیدن به «اکنون» و «اینجا».
اندیشیدن به گذشته برای زیستن در حال و تخیل آینده همان چیزیست که احمدی تلاش می‌کرد دانشجویان و همکارانش را حول آن گردآورد. «معماری‌ و فرهنگ» نیز ادامه حیات خود را مدیون همین ایده است. اصرار و تلاش او برای انتشار مجدد این مجله بیش از آنکه ناشی از تمایل به اشغال فضای رسانه‌ای معماری باشد، ناشی از تمایلش به کنار هم نگه داشتن ما حول اندیشیدن به معماری در این بستر بود. درست زمانی که از دانشگاه کنار گذاشته شد، انتشار «معماری‌ و فرهنگ» می‌توانست به او این امکان را بدهد که فضای تعامل با دانشجویان این رشته را در شکلی دیگر حفظ کند و این برایش تنها در حفظ یک رابطه دو طرفه نمود نداشت، بلکه به معنی ساخت شبکه‌ای از جوانانی بود که احمدی فکر می‌کرد می‌توانند آینده حرفه معماری و شهرهای ایران را بهتر تخیل کنند. به‌ویژه که حس می‌کرد جریان اصلی رسانه معماری بیش از آن که به مسائل ریشه‌ای مرتبط با وضعیت اسفناک شهرها و روستاهای ایران بپردازد، درگیر مسائل حاشیه‌ای و سطحی شده است؛ و او به جرأت یکی از معدود افرادی بود که ظرفیت ایجاد گفت‌وگوی انتقادی پیرامون معماری و فرهنگ را داشت.
در کنار تمام تلاش‌ها، موفقیت‌ها و بعضاً شکست‌ها و ناامیدی‌ها، آنچه فرهاد احمدی را برای همکاران و شاگردانش متمایز می‌کند این نکته است که او از معدود معماران معاصرِ فعال در داخل ایران بود که در محیط حرفه‌ای ساخت‌وساز همواره به همان اصولی که پشت دیوارهای دانشگاه به دانشجویانش آموزش داده، پایبند مانده بود. از او دو چیز برای ما، و برای معماری و فرهنگ به یادگار خواهد ماند؛ ایمان و اعتمادی که فارغ از سن و جنس و جایگاه اجتماعی به اطرفیان و همراهانش داشت و تعهدی که به ما آموخت، تعهد تا پیش از آنکه معمار باشیم، شهروند این جامعه باشیم و امتداد فعالیت‌های خود را در مسئولیت‌پذیری شهروندی ببینیم.
«معماری‌ و فرهنگ» بر آن است میراث مکتوب و شفاهی را که از فرهاد احمدی به‌ جا مانده است مستند کند. کار جمع‌‌‌آوری مستندات برای انتشار در صفحه‌ ویژه‌ ایشان در وب‌سایت «معماری و فرهنگ» متشکل در ۶ بخش اصلی زیر آغاز شده است که به مرور تکمیل و منتشر خواهد شد:
یک. درباره‌ فرهاد احمدی (بررسی زندگی حرفه‌ای و دانشگاهی)
دو. معرفی پروژه‌ها (از جمله پروژه‌ها و ایده‌های محقق‌نشده و مسابقه‌هایی که در آن شرکت کرده‌اند)
سه. پایان‌نامه‌ها، کارگاه‌هایی که برگزار و مسابقاتی که داوری کرده‌اند
چهار. یادداشت‌ها، مقالات و گفت‌وگوها
پنج. نقد آرا و آثار
شش. تصاویر و فیلم‌ها