کالبد و معنا

فصلنامه معماری و فرهنگ . سال پانزدهم . شماره پنجاه‌وسوم . زمستان ۱۳۹۳ . صفحات ۱۲ و ۱۳

. معماری چون مظهر فرهنگ .

فرهنگ فصل تمایز انسان و سایر موجودات زنده است. به تعبیر انسان شناسان فرهنگ آن چیزی است که انسان به طبیعت می‌افزاید. این افزودنی‌ها می‌توانند واکنشی به عوامل طبیعی باشند ولی همچنین می توانند به واسطه عوامل فوق طبیعی تحریک شده باشند. بنابراین زمانی که می‌خواهیم با نگاهی زیست‌شناسانه به انسان‌شناسی بنگریم و به این پرسش پاسخ دهیم که کدام متغیرها موجب می‌شود فرهنگ یک قوم با قوم دیگر، فرهنگ انسان‌های ساکن یک سرزمین با سرزمین دیگر، فرهنگ انسان‌های یک برهه زمانی با برهه‌ای دیگر تفاوت داشته باشد؟ باید درک درستی از نسبت میان طبیعت، انسان و فرهنگ داشته باشیم. ... ادامه
کازموپولیس
فصلنامه معماری و فرهنگ . سال شانزدهم . شماره‏ پنجاه‌وپنجم . بهار ۱۳۹۷ . صفحات ۸ تا ۱۳

. فلسفه به‌مثابه معماری، عبور از بن‌بست پست‌مدرنیسم .

متن حاضر نخستین متنی است که از استفان تولمین، فیلسوف و پژوهشگر، به فارسی ترجمه می‌شود. احسان سنایی اردکانی این ترجمه را بهانه‌ای برای معرفی یک تفسیر از دستور کار نقد مدرنیسم می‌داند، با این ادعا که می‌توان نقدهای وارد بر جامعیت آرمان‌های مدرنیته را شاهدی بر صحت مدعیات جریان پست‌مدرنیسم، به‌مثابه نشانه‌هایی از ضرورت رجعت به آرمان «فرونسیس» (عقل عملی)، دانست که فرد کنش‌ور را به تدبر در امر خاص و انضمامی (در مقابل امر عام و انتزاعی) با هدف اتخاذ سنجیده‌ترین تصمیم ممکن در هر شرایط دعوت می‌کند. ... ادامه
فصلنامه معماری و فرهنگ . سال پانزدهم . شماره پنجاه‌وسوم . زمستان ۱۳۹۳ . صفحات ۱۰۴ تا ۱۰۵

. عزیمت در فضای شهری .

اگر نگاه خطی و مکانیکی به زمان کنار گذاشته شود، آن‌گاه فضاهای شهری به مکان‌هایی برای عزیمت تبدیل می‌شوند. مکان‌هایی که شما را به زمان دیگری پرتاب می‌کنند. تجربه‌ای از فضا که لزوماً با نوستالژی یا حسرت نسبت به گذشته همراه نیست. عزیمت به هر زمان دیگری جز گذشته حسرت‌آفرین، حتی به آینده در همه فضاهای شهری از جمله میدان و بازار محقق می‌شود و خیابان می‌تواند بهترین مکان برای عزیمت باشد. ... ادامه
فصلنامه معماری و فرهنگ . سال شانزدهم . شماره پنجاه‌وپنجم . بهار ۱۳۹۷ . صفحات ۱۹ تا ۲۵

. هویت [ بدون ] شهر .

پذیرش این واقعیت ضروری است که با ضرباهنگ توسعه امروز، بازگشت به مؤلفه‌های هویت‌ساز پیشین چه در معنا و چه در کالبد، در تبلور صرفاً شکلی و فرمال ــ حتی با فرض وجود اسناد تبارشناختی قابل‌استناد ــ غیرممکن است؛ نه امروز، که بازگشت صوری برای بازتولید معنوی، ذاتاً فرایندی نابارور یا ناقص‌زا است. چراکه چالش بیش از آن‌که در فرم باشد، در مکانیزم ارتباط مابین شهروند و لایه‌های شهر است که در برش‌های زمانی و در بسترهای تاریخی، هویت‌ساز بوده است. صیانت از هویت، بازگشتی پیش‌نگرانه است برای ترسیم خویشاوندی‌های تاریخی در کروموزوم‌های هم‌چنان فعال شهر در هر برشی از زمان؛ نه در شباهت‌های خشتی و گلی و کارکردهای اندرونی و بیرونی. هویت شهر شاید بیش از اینها، مبتنی بر خاصیت «درست در زمانی» شهر باشد. ... ادامه
فصلنامه معماری و فرهنگ . سال پانزدهم . شماره پنجاه‌وچهارم . تابستان ۱۳۹۵ . صفحات ۲۲ تا ۲۹

. فرد، معماری، و تعیّنات پنهان اجتماع .

آیا دگرگونی‌های اجتماعی واجد یک عینیت قابل ارزیابی‌اند تا بتوان بی‌طرفانه به قضاوتشان نشست؛ یا این‌که چنین دگرگونی‌هایی را تنها در سطح مناسبات بینِ فردی و بر مبنای تصویر اتم‌باورانه «جامعه به‌مثابه مجموع افراد تشکیل‌دهنده آن» می‌توان بررسی کرد؟ این پرسشی است که احسان سنایی اردکانی با دو استدلال به آن پاسخ می‌گوید و تحلیل دگرگونی‌های اجتماعی بر مبنای تصویر اتم‌باورانه از نهاد اجتماعی را رهیافتی غیرعلمی و ناسازوار برمی‌شمارد. ... ادامه
فصلنامه معماری و فرهنگ . سال هفدهم . شماره‏ پنجاه‌وچهارم . تابستان ۱۳۹۵ . صفحات ۷ تا ۱۰

. هویت، شهر و فرهنگ .

در این مقاله مهدی حجت برای فهم موضوع «هویت در توسعه شهری» دو مفهوم «توسعه» و «هویت» را با مفاهیم معادلشان یعنی «شخصیت» و «رشد» مقایسه می‌کند. او «شخصیت» را شاخصه‌های نسبتاً ثابت یک پدیده می‌داند؛ درحالی‌که هویت وابسته به تعاریف ذهنی است. تا وقتی بین شاخصه‌های پدیده و تعاریف ذهنی پیوندی وجود نداشته باشد شناخت هویت آن مشکل می‌شود. همچنین توسعه از ریشه وَسَعَ به معنای گسترش هرچیز بدون نیاز به قاعده‌ای مشخص است؛ درحالی‌که با توجه به مشتقات «رشد» مثل مرشد، رشید و ارشاد، در این کلمه هدفمندبودن و هدایت‌ اهمیت دارد. بنابراین با توجه به هدف‌مند بودنِ گسترش شهر استفاده از کلمه رشد مناسب‌تر است. رشد شهر متوجه داشته‌های ذاتی، سابقه‌دار و قاعده‌مندتر شهر است. بنابراین برای هویت‌مند بودن شهر لازم است که رشد آن مبتنی بر فرهنگِ و تجربیات طولانی تاریخی در یک سرزمین باشد. حال در عصر حاضر، که جهانی‌شدن واقعیت گریزناپذیر آن است، چگونه می‌توان از بقای فرهنگ یک سرزمین و قاعده‌های پیشینی و هویت‌ساز آن دفاع کرد؟ این پرسش در بخش پایانی مقاله حاضر پاسخ داده می‌شود. ... ادامه
فصلنامه معماری و فرهنگ . سال پانزدهم . شماره پنجاه‌وسوم . زمستان ۱۳۹۳ . صفحات ۳۰ تا ۳۵

. در نسبت رنج، جهان، حقیقت .

یادداشت «در نسبت رنج، جهان و حقیقت» واکنشی است به یادداشت «افسانه دروغگویی ایرانیان» به قلم کامبیز مشتاق گوهری. احسان سنایی در این یادداشت نگاه متفاوت مشتاق گوهری به مفهوم دروغ را بهانه قرار می‌دهد تا به این نکته برسد که ضرورت گفت‌وگو و صورت‌بندی معنی حقیقت از رهگذر اعتماد فی‌مابین، ولو اینکه تا کنون به شیوه‌های متعدد عنوان شده باشد، از کدام زاویه و در کدام تقریر، اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد و نه یک فضیلت صرف. سنایی به زعم خود ترجیح می‌دهد سراغ این پیش فرض مهم نویسنده برود که «گاهی حتی معنی کلمات، در گذار تاریخ دیگر می‌شود» - تا مگر از این رهگذر به نسبت‌سنجی دو مفهومی‌های «معماری و فرهنگ» و از آن مهم‌تر «دروغ و حقیقت» بپردازد. ... ادامه