موقعیت: محلات، ایران
برنده جایزه معمار: ۱۳۸۹
کاندید جایزه آقاخان: ۲۰۱۳
دوره ساخت: ۱۳۸۶- ۱۳۸۹
طراحی: رامین مهدیزاده
کارفرما: مهدی مهدیزاده، حسین سهرابپور، رامین مهدیزاده
سازه: مهدی مهدیزاده
تأسیسات: احسان مهدیزاده
عکاس: امید خداپناهی
سایر همکاران: هیون کیم، هانا لی، جان گی یو، نام جو کیم، سیونگ کیم
مساحت سایت: ۳۰۰مترمربع
زیربنا: ۱،۳۰۰ مترمربع
این پروژه در محلات ساخته شده است، شهری باستانی در منطقه مرکزی ایران که بیش از ۵۰ درصد اقتصاد محلی آن درگیر تجارت برش و فروش سنگ است. در این پروژه، پسمانده سنگها از کارخانههای محلیِ برشِ سنگ بازیافت شده است تا هم در دیوارهای داخلی و هم در دیوارهای خارجی مجتمع آپارتمانی استفاده شود. این مجـتمع آپارتمانی در نزدیکی بخش مرکزی محلات قرار گرفته و از دو فضـای تجاری در طبـقه همکف و هشـت واحد مسکونی در چـهار طبقه بالایی تشکیل شده است.
یکی از اهداف اصلی معمار این پروژه این بوده است که به اجتماع محلی نشان دهد چگونه بازیافت و استفاده دوباره از سنگهای باقیمانده میتواند، هم به لحاظ زیستمحیطی و هم به لحاظ اقتصادی، برای سازندگان و ساکنان محلات بهصرفه باشد.
مقدار بسیاری انرژی، بر پایه سوختهای فسیلی، برای استخراج و برش سنگ مصرف میشود. با وجود این، به علت ناکارایی در فناوری برش سنگ، کمتر از نیمی از سنگها استفاده میشود و باقیمانده دور ریخته میشود که باعث آلودگی محیط طبیعی نیز میگردد. برخلاف اغلب کشورهای صنعتی که باقیمانده سنگها به مصالح دیگر بازیافت میشوند، در محلات، به علت نبود سرمایهگذاری و دسترسی نداشتن به فناوری مورد نیاز، باقیمانده سنگها بازیافت نمیشوند. با بازیافت سنگهای باقیمانده از کارخانههای محلی در این پروژه، راهحل معماری افراد محلی را قادر میکند تا از منابع ارزشمند محلی به شکلی خلاقانه استفاده کنند و همزمان به میزان قابل توجهی از هزینههای پروژه میکاهد.
همچنین این تکنیک ساده، اما بهشدت کاربردیِ استفاده از سنگهای پسمانده، تأثیری قابل توجه بر نحوه استفاده از سنگهای بازیافتی، بهدست سازندگان محلی، داشته است. نخست، سازندگان و پیمانکاران محلی نسبت به موفقیت استفاده از سنگهای بازیافتی، در بنایی با طرح معماری خاص و معاصر، تردید بسیار داشتند. این تردید و بدبینی به ایده رایج میان ساکنان محلات، مبنی بر تعریف بازیافت به استفاده از مصالح بیکیفیت و بهدردنخور بازمیگردد. این ایده رایج هر پروژهای را که در آن از مصالح بازیافتی استفاده شده باشد، به علت کیفیت پایین مصالح، محکوم به شکست میداند. علاوهبراین، سازندگان بر این باور بودند که افراد محلی نیز علاقهای به خرید بنایی که با مصالح بازیافتی ساخته شده باشد ندارند؛ زیرا بازیافتیبودن را مانند داغ ننگی بر پیشانی یک ساختمان میدانند.
با این حال، هنگامی که پروژه تکمیل شد و مورد اقبال و پذیرش جامعه محلی قرار گرفت، بازیافت سنگهای پسمانده، به شیوهای که در این پروژه مورد استفاده قرار گرفت، شیوهای رایج میان سازندگان محلی شد. از این رو، این پروژه نشان میدهد چگونه یک نوآوری معمارانه میتواند، با ایجاد انگیزه کاهش هزینههای ساخت برای سازندگان و پیمانکاران، جریان اساسی بازیافت مصالح در جامعه محلی را برانگیزد. این به نوبه خود باعث کاهش هزینههای مسکن برای ساکنان شده که در نهایت به بهبود عمومی محیط و شرایط زندگی در جامعه محلی کمک میکند. گذشته از این، با تلاش برای خلق پروژهای که نه تنها در استفاده از مصالح نوآورانه است بلکه حقیقتاً به لحاظ معماری نیز برجسته و ارزشمند است، معمار توانسته است به ترکیب بدیعی از انواع مختلف سنگهای پسمانده برسد. با بهکاربردن این تلفیق از سنگهای پسمانده برای دیوارهای خارجی، که از نمایی و در زوایایی یادآور سنگهای تراشیدهشده در معادن سنگ است، هندسه پروژه به شیوهای ماهرانه ارتقا یافته است. زمختی ملایم ترکیب سنگهای بازیافتی بافتی کمابیش گرمتر ایجاد کرده است. این زمینه منسجم در طراحی داخلی پروژه نیز منعکس شده؛ جایی که ساختاری ساده با دیوارهای سنگی برجسته، فضایی طبیعی و صمیمی خلق کرده است. حجم انتزاعی منشورمانند بنا تنها اطراف بازشوهای عمیق نما میشکند و الحاقات مثلثشکلی برای نگهداری بازشوها بیرون میزند. سطح زمخت خارجی، با استفاده از همان تکههای سنگ جمعآوریشده در کارخانههای محلی برش سنگ، در دیوارهای داخلی امتداد مییابد. با وجود تنوع وسیع رنگ و بافت در این سنگها، به سبب اندازه بسیار کوچکشان، سطحی همگون و یکدست برای دیوارها بهدست آمده است.
در نمای خارجی، پنجرههای بزرگتر پشت حائلهای چوبی پنهان شده است. این حائلها میتوانند در طول زمستان برای ورود آفتاب گشوده شوند و در طول تابستان برای محافظت در برابر آن بسته شوند. در عین حال، در تابستان امکان تهویه طبیعی نیز با بستهبودن حائلها میسر است؛ زیرا از شبکههایی نفوذپذیر تشکیل یافتهاند. با این راهکار ساده، کاربران میتوانند روشنایی و دما را در خانههای خود تنظیم کنند و میزان قابل توجهی انرژی نیز صرفهجویی میشود. بنا، که با زبان معماری معاصر سخن میگوید، به شکل بینظیری با درختان و محیط سبز محلات ترکیب میشود، شهری کهن که بیش از هزار سال از تاریخ بشریت را به خود دیده است. از این گذشته، با پیادهسازی روشی ساده برای تلفیق سنگهای بازیافتی و بهکارگیری آن در طرحی نبوغآمیز، پروژه موفق به دستیابی به هدفی والاتر در فراهمآوردن راهحلی برای تشویق بازیافت مصالح در جامعه محلی شده است. اتفاقی که از آن پس بر شهر محلات و ساکنان آن از طریق حفاظت از محیط و کمک به اقتصاد محلی تأثیرگذار بوده است.
پیشینه شکلگیری پروژه
معمار پروژه پس از اتمام تحصیل خود در دانشگاه کلمبیا در نیویورک، به ایران بازگشت و تصمیم گرفت پروژهای را در زادگاه خود، محلات، طراحی کند. او تصمیم گرفت در پروژهای مشارکتی با یک پیمانکار و یک صاحب زمین، که در آن هر یک بر اساس سهم خود سود میبردند، همکاری کند. در روند تصمیمگیری برای مصالح مورد استفاده در پروژه، معمار متوجه حجم بالای استفاده از سنگ تراورتن مرغوب، بهشکلی نامطلوب، در ساختمانهای طراحینشده محلی شد. معمار، جهت دستیابی به فهمی عمیقتر از مصالح تولیدشده محلی، تحقیقات خود را بر روی شیوه حفاری سنگها در معادن و نحوه آمادهسازی آنها در کارخانه آغاز کرد. با کندوکاو در معادن، او بهشدت تحتتأثیر سنگهای زیبای تیزگوشه و ترکیبهای مختلف آنها قرار گرفت. همچنین، شکل معادن سنگ، که بیشباهت به شکل یک شهر نبود، منبع الهامی شد برای او تا در طراحی حجم و توده بنا از آن تأثیر پذیرد. معمار، در حین تحقیق بر روی فرایند برش سنگها، دریافت که بیش از ۵۰ درصد سنگها به هدر میرود. در کشورهای توسعهیافته، این فرایند معمولا با بهرهوری بالاتری صورت میگیرد و از این رو اتلاف مصالح بسیار کمتر است. علاوه بر این، حجم بالایی از سنگهای پسمانده بلافاصله بازیافت میشوند. اما در محلات پسمانده سنگها، که نه مورد بازیافت قرار میگیرند و نه توسط سازندگان بهکار گرفته میشوند، معمولاً دور ریخته میشوند. با استناد به آمار شهرداری محلات، ۲۰۰ کارخانه برش سنگ در محلات وجود دارد. هر کارخانه، به طور میانگین، ۵۰تن پسمانده سنگ در روز تولید میکند. یک محاسبه ساده نشان میدهد که ۳۶۵ هزار تن سنگ هدر رفته در هر سال توسط کارخانههای برش سنگ در محلات تولید میشود.
سنگهای پسمانده در اندازه، شکل و رنگ بسیار متنوع هستند، ولی در عین حال همگی در ضخامت یکسانند. تمامی سنگها دارای ضخامت ۲یا ۴سانتیمترند.
با فهم این مطلب که میزان زیادی انرژی در فرایند تولید و آمادهسازی سنگها مصرف میشود، معمار پروژه بر آن شد تا راهی برای استفاده از سنگهای پسمانده بیابد تا از این طریق به حفاظت محیط زیست در شهر زادگاهش کمک کرده و همچنین در هزینههای پروژه نیز صرفهجویی کند. دردسترسبودن سنگهای پسمانده با ضخامت یکسان، به معمار این امکان را داد تا با قراردادن آنها در کنار یکدیگر به یک ردیف افقی منظم از سنگها برسد. با اضافهکردن ردیفهای بیشتر بر روی آن، یک سطح زمخت زیبا با تنوعی از رنگها و شکلهای سنگ پدیدار شد. معمار این شیوه را در طول پروژه پرورش داد و بهکار بست. جهت متقاعدکردن سرمایهگذاران، معمار نمونهای کوچک در حیاط پیمانکار اجرا کرد. از این طریق، پیمانکار و صاحب زمین متقاعد شدند که این شیوه استفاده از پسماندههای سنگ، به لحاظ زیباییشناسی جذابیت ویژه و منحصربهفردی دارد. در عین حال، استفاده از سنگهای بازیافتی، باعث صرفهجویی بسیار در هزینههای پروژه میشد. از این طریق معمار پروژه توانست از بودجه مازاد برای اضافهکردن حائلهای چوبی به پنجرهها استفاده کند و بر محرمیت فضای خصوصی ساکنان بیفزاید. گذشته از این، حائلها به ساکنان امکان تنظیم روشنایی در ساعات مختلف روز و فصول مختلف سال جهت صرفهجویی در مصرف انرژی را میداد.
سیر تکامل ایده پروژه
پروژه دارای فرمی معاصر و امروزی است که گویا از تودهای سنگین و حجیم با زوایای تیزگوشه حفاری و کندهکاری شده است. کلیت بنا به توده سنگی عظیمی شباهت دارد که در معدن با لبهها و زوایای تیز به شیوهای هنرمندانه تراشیده شده است. پروژه هندسهای پیچیده دارد و دارای بافتی است که کاملاً با سایت همخوانی دارد. با استفاده از مصالح بازیافتی محلی، پروژه خود را بهخوبی در بستر محلات تعریف میکند و با وجود طراحی منحصربهفرد و بیهمتایش، در همسایگی نیز بهخوبی ترکیب میشود.
• شکل بنا
شکل نهایی بنا پاسخی است به فضای محدود داخلی، به علت شکل نامنظم زمین. در تمامی زوایا، پروژه دارای تناسبات خوبی است و قسمتهای مختلف بهخوبی با یکدیگر ترکیب شدهاند تا کلی یکپارچه را شکل دهند. با اضافهکردن فرمهای مثلثی به هندسه بنا، معمار پروژه فضاهایی با تناسبات بهتر در داخل ایجاد کرده است. علاوه بر این، از این طریق آفتاب به شیوهای ظریف به داخل فضا نفوذ بیشتری مییابد. منشورهای مثلثی در اندازههای مختلف و در قسمتهای مختلفی به بنا اضافه شدهاند و از این طریق پویایی و حرکت زیبایی به نمای خارجی بنا بخشیدهاند.
• نما
نما از تودهای حجیم و سنگین، که با زوایای تیز تراشیده شده و تداعیکننده تکهسنگی بزرگ در معدن سنگ است، تشکیل شده. منشورهای مثلثیشکل برآمده از سطح نما، پویایی و حرکت خاصی به نما بخشیده است. پنجرهها با حائلهای چوبی که نور و گرما را در داخل واحدها کنترل میکنند و محرمیت مورد نیاز ساکنان را فراهم میکنند، پوشیده شده و باقی نما از سنگهای بازیافتی جمعآوری شده از کارخانههای محلی تشکیل شده است. پنجرههایی که با حائلها پوشیده نشده است دارای ابعاد و اندازههای کوچکی بوده و از این لحاظ با ویژگیهای معماری سنتی محلات همخوانی دارد.
• حائلها
در خانههای سنتی محلات، پنجرهها کوچکاند. یک علت مهم برای کوچکبودن پنجرهها علاقه مردم مذهبی شهر به حفظ محرمیت است. این ترجیح ساکنان باعث ازدسترفتن دید مطلوب به طبیعت نیز میشود. در این پروژه، معمار بهعمد پنجرههای بزرگی در نما بهکار برده است تا به کاربران امکان لذتبردن از منظر طبیعت و در عین حال امکان نفوذ نور کافی به داخل واحدها را بدهد. همزمان، معمار با اضافهکردن حائلهایی چوبی، به کاربران امکان ایجاد محرمیت مطلوب و در عین حال تنظیم روشنایی را نیز داده است. همچنین، با بستن حائلها، کاربران میتوانند آلودگی صوتی خیابان را کاهش داده و آلودگی ناشی از کربن را نیز تا حدی فیلتر کنند. طراحی حائلها از درهای قدیمی محلات، که شامل یراقهایی چوبی متصل به قابی چوبی در پشت در است، الهام گرفته شده است. در طراحی حائلها، نوارهای ساده چوبی توسط قابی فلزی به یکدیگر متصل شده و یک پنل ایجاد کرده است. پنلها به یکدیگر متصل و در ریل تعبیه شده است تا بهراحتی باز و بسته شود. این حائلها بهگونهای طراحی شده که توسط صنعتگران محلی نیز قابل ساخت باشد. همچنین ریلها و سایر لوازم همگی ساخت ایران است و حائلها را برای پروژه مقرونبهصرفهتر نیز میکند.
• مصالح
عمده مصالح مورد استفاده در این پروژه سنگهای پسمانده جمعآوریشده از کارخانههای محلی برش سنگ است که بازیافت شده و به شکلهای مختلف در پروژه بهکار رفته است. با استناد به آمارهای شهرداری، روزانه یکهزار تن پسمانده سنگ در کارخانههای برش سنگ در محلات تولید میشود. مشخصه اصلی این سنگهای پسمانده ضخامت یکسان و سطوح صاف است. معمار پروژه اذعان میدارد این مشخصه اصلی سنگهای پسمانده، که ناشی از نحوه برش آنها در کارخانههای محلی است، امکان استفاده از این سنگها را به شیوههای مختلف فراهم آورده است. قراردادن آنها در کنار یکدیگر در یک ردیف، ردیفی با ارتفاع ثابت را ایجاد میکند. تکرار این ردیفها بر روی یکدیگر، بافتی متنوع و در عین حال منسجم از ردیفهای افقی سنگهای پسمانده زمخت خلق میکند. این بافت تمامی دیوارهای خارجی را پوشانده و در برخی قسمتهای فضاهای داخلی نیز بهکار رفته است. همچنین، معمار پروژه از سنگهای پسمانده بهصورت موزاییک در محوطه پارکینگ استفاده کرده است. ترکیب سنگهای پسمانده با ماسه نیز محافظی بینظیر جهت عایقکاری رطوبتی پشتبام ایجاد کرده است. همچنین، موزاییکهای پشتبام به ساکنان امکان استفاده از محوطه بام در فصول معتدل سال جهت بهرهبردن از منظره مشرف بر طبیعت محلات را نیز فراهم کرده است. نخست، سرمایهگذاران و خریداران احتمالی تردید بسیاری در بازیافت سنگهای پسمانده داشتند. برای آنها بازیافت به معنای استفاده از مصالح بیکیفیت و بهدردنخوری بود که از ارزش طرح میکاست. آنها اعتقاد داشتند استفاده از مصالح بازیافتی باعث میشود پروژه ارزانقیمت بهنظر برسد و بنابراین از ارزش نهایی بنا میکاست. با وجود این، پس از اتمام پروژه، نهتنها دیدگاه افراد محلی به کلی تغییر کرد بلکه این شیوه بازیافت در پروژههای دیگر نیز در سطح شهر بهکار گرفته شد. همچنین، بازیافت مصالح بهمثابه گزینهای جذاب برای سازندگان در شرایط دشوار اقتصادی ایران مطرح شد. حائلهای چوبی پنجرهها بهدست صنعتگران محلی و با شیوههای محلی ساده ساخته شدند. ترکیب چوب سخت و بافت خشن سنگ ظاهری منحصربهفرد و جذاب ایجاد کرده است. باقی مصالح از تولیدکنندگان ایرانی انتخاب شده است و به شیوهای منسجم و یکپارچه در ساخت بهکار گرفته شده است. در داخل بنا، بیشتر فضاها با گچ، بهدست گچکاران محلی، پوشانده شده است. این شیوه از هر روش دیگری، از جمله سیستم دیوارهای خشک که به علت واردات تختههای گچی و تیرکها بسیار پرهزینه است، به دلیل هزینه پایین گچکاران بهصرفهتر است.