فاز اول: علی شاکری (استودیو شیار)
فاز دوم: احمدرضا شریکر (آسانورث)[۱]
موقعیت: تهران، خیابان فردوسی، خیابان تقوی
کارفرما: حمیدرضا پژمان
کاربری قبلی: کارخانه تولید نوشیدنی
کاربری فعلی: گالری، کافه
مساحت سایت: ۸۵۰ مترمربع
مساحت زیربنا: ۱۲۰۰ مترمربع
دوره طراحی و اجرا: آبان تا بهمن ۱۳۹۵
عکاس: حمید اسکندری
اگر وارد خیابان تقوی در مرکز شهر تهران، پایینتر از میدان فردوسی شوید، نبش کوچه بهداشت با ساختمان آجری بزرگی مواجه میشوید که دودکشی مرتفع و تکپنجرهای مربع شکل دارد. از شکل و شمایل آن میتوان متوجه شد یک کارخانه است، نه شبیه کارخانههای صنعتی و مدرن امروز بلکه کارخانهای پیر، انسانی، دوستداشتنی و شگفتانگیز به نام کارخانه آرگو. این کارخانه از اولین کارخانههای نوشیدنی در ایران است که حدود ۹۰ سال قدمت دارد و تا دهههای ۴۰ و ۵۰ فعال بوده اما با انتقال کارخانهها به خارج شهر از دورِ زندگی خارج شد و طی ۴۰ سال گذشته متروک ماند. کارخانه آرگو از این جهت «انسانی» است که برخلاف تصور رایج از کارخانه که بلافاصله فضاهایی بزرگمقیاس، طویل، یکپارچه و سوله مانند را به ذهن متبادر میکند؛ متشکل از فضاهایی کوچکمقیاس و با ابعادی انسانی است که حول یک حیاط کوچک جمع شدهاند و از این جهت «شگفتانگیز» است که عناصر خاصی ــ که یا در ارتباط با کاربری اصلی بنا هستند و یا عملکرد سازهای دارند ــ در نقاط پیشبینیناپذیری از فضا دیده میشوند و یا به شکل غیرمتعارفی نمایان هستند؛ از حیاط ورودی که در گوشهای از آن میتوان حوضچههایی را در طبقه زیرین دید و سازههای نمایان طاق ضربیهای سقف و سرسره کوچکی که در گوشهای از دیوار بین فضای دودکش و اتاق مجاورش قرارگرفته تا فضای هیجانانگیز داخل دودکش که در دو سطح بهوسیله بالکنهای کوچکی میتوان به آن دسترسی داشت.
شاید همین ظاهر مجذوبکننده بود که در نگاه اول، گردانندگان بنیاد پژمان را که مدتها به دنبال فضای مناسبی برای فعالیتهای هنری و فرهنگی خود بودند، بر آن داشت که حتی بدون دیدن فضاهای داخلی، اقدام به خرید بنا کنند. بنیاد پژمان در سال ۱۳۹۳ فعالیت خود را با تمرکز بر آثار هنرمندان معاصر ایران و جهان آغاز کرده و علاوه بر گردآوری مجموعه آثار هنری و پشتیبانی اقتصادی از گالریها، به عنوان سکویی ارتباطی بین هنرمندان با فضایی فراتر از آنچه در دسترسشان است عمل میکند و به برگزاری کارگاهها، دعوت از کارشناسان بینالمللی برای اسکان در بنیاد، برگزاری نمایشگاه و پشتیبانی از مطالعات فرهنگی و نشر مطالعات میپردازد.
این بنیاد به منظور برگزاری نمایشگاهی از نیل بلوفا[۲]، هنرمند الجزایری ـ فرانسوی، فاز اول تغییرات در کارخانه آرگو را در مدت کوتاهی از آبان ماه تا بهمن ماه ۱۳۹۵ به سرپرستی علی شاکری ــ معمار در استودیو شیار. آغاز کرد و طی آن به پاکسازی، استحکامبخشی، تجهیز و مرمت کارخانه پرداخت. به نظر میرسد اولین تصمیم هوشمندانه کارفرما و معمار پروژه در این فاز این بود که کارخانه را آنگونه که هست بپذیرند و از همین که هست بهترین بهره را ببرند. به این ترتیب مداخلات در ساختمان شامل ترمیم بخشهای از دسترفته، استحکامبخشی سازه، ساخت و نصب مبلمان و تأسیسات، به صورت الحاقاتی از جنس فلز و مصالح بازیافتی و قابل تشخیص در مقابل بنای اصلی که عمدتاً از جنس آجر و چوب است، به آن اضافه شد، تا ایمنی و کارایی فضا را به سادهترین شکل تأمین و در عین حال تمیز «کهنه و نو» و «اصیل و الحاقی» را آسان کند. به این ترتیب سازههای الحاقی به فضاهای پشتی حیاط مرکزی به شکلی تعبیه شدند که به تعبیر معمار پروژه «همچون قوزبندی بر کمر خمیده دیوارها باشند تا رد زمان بر آنها باقی بماند». مصالح بهکاررفته در مبلمان فضاها و نیز در مرمت و بازسازی سقفها و دیوارها همگی از مصالح بازیافتی است: از جمله ترمیم سقف از آجرهای بازیافتی خود بنا، مسدود کردن نورگیرهای گالری اصلی با ورقهای فلزی حاصل از ضایعات ساختمان و ساخت گلدانهای محوطه و لوازم تزیینی فضای کافه که استفاده از مصالح بازیافتی را به امضای معمار در بنا بدل کردهاند. حالا این فضا برای نمایش آثار هنری آماده است. فضایی نیمه تمام که حسی از کهنگی و سکون را القا میکند، پیشزمینهای میشود برای نمایش آثار هنری که امروزی، پویا، زنده و خلاقانه هستند. انتخاب چنین فضایی که بهخودی خود خنثی نیست و در تقابل با آثار هنری، بیننده را به چالش میکشد، تجربه حضور در فضا را عمیقتر و ماندنیتر میکند.
کارخانه آرگو زمستان امسال پس از برگزاری نمایشگاه دیگری از گروه ایرانی ـ لهستانی اسلاوها و تاتارها وارد فاز دوم طراحی و بازسازی، اینبار به سرپرستی احمدرضا شریکر ـ گروه معماری آسانورث ـ شد. پیشبینی میشود پاییز سال آینده کارخانه به صورت کامل آماده ارائه خدمات متنوع در زمینههای نمایشی و نمایشگاهی، کتابخانه، آرشیو، سالن آمفیتئاتر وکافه به مخاطبان شود. با توجه به اینکه تجربه و همحسی مخاطبان اگر در جریان بازگشت زندگی به یک فضا قرار گرفته و در آن حضور داشته باشند بسیار متفاوت است با زمانی که پس از اتمام کار، فضا حاضر و آماده به آنها عرضه شود، کارفرما و دستاندرکاران پروژه بر آن شدند تا با تفکیک فازهای طراحی و بهرهبرداری و فراهم آوردن امکانی برای حضور مخاطبان در پایان مرحله اول و در حین مرحله دوم طراحی ـ از طریق برگزاری رویدادهایی که بنیاد در دستور کار دارد ـ حس تعلق مخاطبان به فضا را افزایش دهند. حتی در مورد گردانندگان و همکاران بنیاد پژمان نیز این تفاوت حس میشود چراکه با وجود اینکه دو بنای پیشین بنیاد پژمان نیز هرکدام ویژگیهای خاص خود را داشتند ـ یکی از این بناها، ساختمان کندوان است که علی شاکری آن را مرمت و بازسازی کرده و اکنون به عنوان اقامتگاه هنرمندان استفاده میشود ـ اما کارخانه آرگو گویا در بین آنها محبوبیت بیشتری دارد.
کارخانه آرگو با نگاهی متفاوت و نو بازسازی شده، نگاهی که از بستر خود جان گرفته و به آن وفادار است، هیچ تلاشی برای نشان دادن زبان شخصی و خودنمایی طراحان، سازندگان و کارفرمای جدید در آن دیده نمیشود. آنها همانند تیمی متخصص روایتگر تاریخ چند دهه بنا بوده و سعی در احیای آن داشتهاند و تقلایی برای تخریب و پوشاندن هیچ نمودی از وضعیت قبلی بنا نکردهاند، بلکه در روند احیا تمام تلاش خود را به امانتداری و پایبندی به جریان تاریخی گذشته بر بنا معطوف کردهاند. بدین ترتیب با وجود کمترین مداخله در شکل فضا بیشترین ترمیم نیز بر پیکر بیجان بنا انجام گرفته تا این پیرمرد خموده، جان تازهای بگیرد و روایتگر سالهایی باشد که شکل ساختمانها دستخوش دگرگونی شده، سالهایی که شهر را از فضایی برای زندگی به فضایی برای سوداگری تبدیل کرده است. این کارخانه فضایی نیمهعمومی ـ نیمه خصوصی است که مخاطبان خاصی دارد و لاجرم محدودیتهایی برای حضور و استفاده عموم نیز در آن وجود دارد، اما تجربه فضایی کاملاً عمومی با چنین جنبههای منحصربهفردی، بدون محدودیت در آمدوشد خالی از لطف نیست. به امید تجربه چنین فضاهایی در شهر.
[1] ASA NORTH
[2] Neil Beloufa