فصلنامه معماری و فرهنگ . سال شانزدهم . شماره‏ پنجاه‌وپنجم . بهار ۱۳۹۷ . صفحات ۶۸ تا ۷۳

. عمارت روبه‌رو . ساناز‌خداداد، مهران‌عارفیان، وحید‌قیدی .

موقعیت: تهران، خیابان انقلاب، چهارراه ولی‌عصر
کارفرما: هومن معمارپناهی
کاربری‌ قبلی: مسکونی
کاربری‌ فعلی بنا: فرهنگی
مساحت سایت: ۷۰۰ مترمربع
مساحت زیربنا: ۳۸۲ مترمربع
دوره طراحی و اجرا: شهریور تا آذر ۹۵
اجرا: وحید قیدی
گرافیک: میثم خاوری
عکاس: ساناز خداداد، گلی نظری، علی زمانی


چهارراه ولی‌عصر به‌یقین یکی از پرترددترین تقاطع‌های تهران است. کنج شمال‌شرقی همین تقاطع، انتهای بن‌بست کیان‌پور، خانه‌ای آرام و متین، یک سالی می‌شود که به همت چند جوان باذوق، نفسی تازه کرده و حالا میزبان برخی رویدادهای فرهنگی‌ـ هنری شهر است. درست مثل عکس سیاه‌ و سفیدی که حالا ترمیم و رنگی شده است. بنا همان بناست، که حالا رنگ و بویی تازه گرفته و به برخی نیازهای فرهنگی و هنری پاسخ می‌دهد.

ساختمان ۶۰ ساله است و هنوز می‌توان کاربری مسکونی آن را از ظاهرش تشخیص داد. برای هماهنگی با کاربری جدید در گوشه‌گوشه‌اش فضاهایی خلق ‌شده تا تعاملات فرهنگی در آنها شکل گیرد.

در قسمت ورودی حیاط، سکوی آجری و جداره شیشه‌ای روی آن، دید به عمارت را محدود و فضای ورودی را از حیاط مجزا می‌کنند. کاربرد جداره شیشه‌ای، معرفی فضا و اطلاع از رویدادهای درون عمارت است. در بدو ورود حق انتخاب دارید که مستقیم از راهروی سمت چپ وارد حیاط شوید یا از سمت راست و از میان قفسه‌های مملو از کتاب گذر کنید و به دل حیاط وارد شوید.


عمارت روبه‌رو

هرکدام از دو مسیر را که انتخاب کنید، اولین عنصری که جلب‌توجه می‌کند، نخل بزرگ میان حیاط است که فضای وسیعی را از آن خود کرده ‌است؛ یادگار به‌جامانده از ساکنان قدیمی عمارت. خود بنا هم‌چنان ظاهر گذشته را حفظ کرده است. عمده‌ترین بخش بهسازی در حیاط و با هدف ایجاد فضایی گویا در آن انجام شده که به نظر موفق نیز بوده ‌است. قلب تپنده عمارت همین حیاط است که این روزها مهمانان، قرارهایشان را آن‌جا می‌گذارند؛ فضایی که زندگی در آن جریان دارد؛ می‌توانی در آن بخوانی، بشنوی، ببینی و دیده شوی؛ می‌توانی در جمع باشی یا در خلوت. هنری بیافرینی یا اثری هنری را تماشا کنی؛ یک مکان فرهنگی، کتابخانه و کتاب‌فروشی. آکادمی بازیگری و موسیقی. فضایی برای شنیدن صدای ساز و تماشای نمایش.


عمارت روبه‌رو

چالش بانیان و طراحان در برخورد یا «روبه‌رو» شدن با این عمارت در عین حفاظت از آن، به خلق فضایی منجر شده که هم روزها زنده و پویاست و هم شب‌ها پررونق و فعال. برپایی رویدادهای فرهنگی‌ـ‌ هنری در فضاهایی از این جنس که نه‌تنها در حافظه‌ معماری عموم جایگاهی مشخص و رفیع دارند، بلکه در نزدیکی مکان‌های فرهنگی متعدد در مرکز شهر نیز قرارگرفته‌اند، اقبال عمومی به این فضاها را رقم می‌زند. گرچه «عمارت روبه‌رو» بی‌سروصدا و در انتهای گذری باریک است و برای جذب مخاطبانش هیاهو نمی‌کند، اما کیفیت فضا به‌گونه‌ای است که مهمانان را به آن‌جا بازمی‌گرداند. در بهسازی عمارت روبه‌رو احتیاط خاصی به‌چشم می‌خورد که از اصول معماری بنای قدیمی تجاوز نکند، بنا را آرایش نکند و آن را همان‌گونه که هست برای زندگی جدیدش مهیا کند.

تلاش معمار بر این بوده تا بهسازی فضا به خلق محیطی منجر شود که نیاز شهروندان را به یک گوشه‌ خلوت، آن هم در مرکز پر جنب‌وجوش شهر پاسخ دهد. همین آرامش و متانت هم در ظاهر عمارت و هم در کاربری‌های تازه شکل‌گرفته‌ آن هویداست. در بدو ورود ممکن است بُعد تجاری مجموعه ناخوشایند به‌نظر برسد اما حیاط و جمع‌های دو سه‌نفری شکل‌گرفته در آن، مهمانان را صمیمانه به داخل دعوت می‌کنند. تصویری آشنا برای امروزی‌هایی که کودکی‌شان را در همین حیاط‌ها گذرانده‌اند. مردم بی‌دغدغه روی سکوها می‌نشینند، کتاب می‌خوانند و باهم گپ می‌زنند. ظاهر فضا برایشان آشناست. آجرهای بهمنی دیوارها و خشت‌های کف، فضا را آشناتر و حال و هوای حیاط را صمیمی‌تر می‌کند.


عمارت روبه‌رو

حیاط دو بخش دارد. قسمت ورودی که با گذر کتاب و راهرویِ ورودی مجموعه محصور شده و فضای اصلی که در مقابل عمارت و در امتداد دیوار کشیده شده و در انتهایش سکوهای پلکانیِ باقی‌مانده‌ گلخانه، از مهمان‌ها پذیرایی می‌کند. طراح سعی کرده تا با به‌کاربردن جعبه‌های شیشه‌ای میان این پلکان، نشانی از گلخانه نگه داشته ‌باشد و ماهیت آن فضا را حفظ کند. درون جعبه‌ها باغچه کوچکی است که گیاهی در آن کاشته شده‌ است. کنار این پلکان جداره‌ آجری با نورگیرهای کشیده‌ عمودی وجود دارد که پشتش تماشاخانه مجموعه قرار گرفته ‌است.


عمارت روبه‌رو

راه زیرزمین هم از گوشه همین بخش و قبل از ورودی تماشاخانه است، با جداره‌ آجری و گیاهانی که از کف حیاط به داخل راه‌پله نفوذ کرده‌اند. پیش از این راه ورودی، حیاط را از جداره‌ شرقی عمارت به زیرزمین متصل می‌کرد. حالا که در بخش شرقی فضای نمایش ایجاد شده ‌است این راه‌پله از قسمت جنوبی ساختمان به پایین راه دارد. باغچه کوچکی هم به همراه پله‌ها به زیرزمین رسیده و این فضای کوچک را دل‌نشین کرده ‌است. یک راهرو و گالری کوچک در انتهای فضای زیرزمین به‌عنوان گالری دوم مجموعه قابل استفاده است.


عمارت روبه‌رو

از این بخش از حیاط راهی برای دسترسی به فضاهای مختلف و چند سکوی آجری دیگر برای نشستن وجود دارد که مجموعه را کاملاً به یک فضای شهری نیمه‌عمومی تبدیل می‌کند. در بخش ورودی حیاط دورتادور درخت نخل فضایی برای نشستن مهیا شده که در حال حاضر با هجوم شاخه‌های نخل خیلی قابل ‌استفاده نیست. اما پشت درخت، سکویی به دیوار تکیه داده که جمعی هفت ـ هشت‌نفری را روی خود جای می‌دهد.


عمارت روبه‌رو

بخش‌های متنوع عمارت غیر از حیاط شامل تماشاخانه، گالری، کتاب‌فروشی و کافه است. گذرِ کتاب مجموعه با جداره‌ شیشه‌ای که جاهایی از آن به احترام درختان عقب نشسته، به حیاط متصل است. دیوار شفاف تلاشی برای برقراری ارتباط بصری میان حیاط و کتاب‌فروشی بوده است که با وجود نخل میان حیاط این ارتباط به‌سادگی میسر نمی‌شود. البته حجم گسترده درخت هم نتوانسته قفسه‌های کتاب را کاملاً از دید ناظران بپوشاند.


عمارت روبه‌رو

تالار بزرگ عمارت در حال حاضر گالری مجموعه است. در فرایند بازسازی، فضای تالار تقریباً دست‌نخورده باقی ‌مانده و با حداقل تغییرات سعی شده تا نور مناسب برای نمایش آثار هنری تأمین شود. حضور در فضایی متعلق به چند دهه قبل برای تماشای هنر مدرن تجربه‌ جالبی است. تصویر داخلی فضا آشناست. طاقچه‌ها و تزیینات گچی روی درگاهی وسط تالار، برای نمایش آثار محدودیت ایجاد کرده‌اند اما طراحان تصمیم‌ گرفته‌اند آنها را به همان شکل حفظ کنند‌ تا بتوان صدای زندگی قبلی بنا را شنید. در انتهای سالن، برای افزودن به وسعت فضا، راهی به نورگیر گشوده شده است. مایه حیات این تالار، پنجره‌ای است رو به حیاط که نور را به دیوارها می‌پاشد و تصویر نخل را به داخل بنا می‌کشد.


عمارت روبه‌رو
عمارت روبه‌رو

فضاهای اداری و خدماتی مجموعه در اتاق‌های عمارت تعریف ‌شده‌اند و یک راهروی ارتباطی میان آنها و تماشاخانه‌ انتهای بناست. بخشی که کاملاً الحاقی است. فضایی بدون مبلمان ثابت که این امکان را به هنروران می‌دهد تا صحنه را مطابق با روایت نمایش خود طراحی کنند. چهارپایه‌ها و صفحه‌های چوبی این امکان را به هنرمند و تماشاگر می‌دهند تا فضای انعطاف‌پذیری را تجربه کنند. فضاهای پشت تماشاخانه هم به بخش‌های خدماتی و آماده‌سازی صحنه و گریم هنرپیشگان اختصاص ‌یافته است. در این یک سال تماشاخانه کم‌تر خالی بوده و تا پایان سال هم اجراهای مختلفی در آن به روی صحنه خواهد رفت که نشانی از موفقیت عمارت روبه‌رو در حوزه‌ فعالیت‌های نمایشی است.

همه فضاهای این عمارت در یک طبقه جمع شده‌اند و بام مجموعه نیز با دیدی عالی به محوطه و فضای پیرامونی تئاتر شهر، حالا پذیرای مهمانانش است. فضای بام به کافه اختصاص یافته ‌است. در فصل سرد برای گرم کردن فضا، آتشدان‌هایی تعبیه شده که می‌شود دور آن جمع شد و ایستاده، از بالا، به تماشای هیاهوی خیابان انقلاب مشغول شد. البته الحاقاتی که به عنوان سایه‌بان به بام افزوده شده و در پاسخ به گرمای تابستان و تابش آفتاب تعبیه شده نمای آن را مخدوش کرده‌اند. با این وجود، وقتی از پله‌ها بالا بیایید و به بام برسید، «روبه‌رو» شدن با پارک دانشجو و تئاتر شهر آن‌قدر مسحورکننده است که شاید سایبان و سازه‌اش خیلی به‌چشم نیایند.


عمارت روبه‌رو

آنچه که عمارت روبه‌رو به عنوان مجموعه‌ای مستقل در زمینه فعالیت‌های فرهنگی و بیش‌تر در بستر هنر معاصر تلاش دارد به شهر اهدا کند، عرصه‌ای است که هنرمندان ایرانی و بین‌المللی با هدف گسترش آگاهی هنری در آن حرکت کنند؛ همان‌طور که در سال اول فعالیت خود از هنرمندان داخل و خارج دعوت کردند تا در زمینه هنرهای تجسمی، موسیقی و تئاتر، کارگاه، کلاس، میزگرد و نمایش برگزار کنند. بی‌گمان از طریق همین زبان هنری، می‌توان فرهنگ لایه‌هایی از جامعه را به سمت صلح و دوستی هدایت کرد. رویکردی که به‌نظر می‌رسد مجموعه عمارت روبه‌رو در فعالیت یک‌ساله‌اش با برگزاری رخدادهای فرهنگی و اشتراک تجربه‌ هنرمندان خارجی در فضایی ایرانی درصدد دستیابی به آن است. شکل‌گیری مکان‌هایی همچون عمارت روبه‌رو در شهری که با نگاهی اجمالی به ساختارش می‌شود به اوضاع آشفته آن پی برد، اتفاق خوبی است. امید است با وجود مشکلات اساسی‌ای که در راه احداث این‌گونه فضاها برای بانیان خصوصی وجود دارد، در نقاط دیگر شهر نیز شاهد به‌وجود آمدن چنین فضاهایی باشیم.

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!