این مقاله بخشی از تز دکترای نگارنده است که با عنوان «ریخت شناسی آسبادهای ایران، شیوههای کنترل باد به روشهای معمارانه» در سال ۲۰۱۸ میلادی در دانشگاه پاریس ۱۲ ارائه شده است.
چکیده تحریریه:
آسباد متشکل از دو کلمۀ آس و باد است و به معنای سنگِ چرخانی است که نیروی باد آن را به چرخش در میآورد. نخستین شواهدِ وجودِ آسبادهای ایران مربوط به اواخر قرن دوم و اوایلِ قرنِ سومِ میلادی و در سرزمین سیستان است. این مقاله پژوهشی در بابِ سیر تحولِ آسبادهای حوزۀ فرهنگیِ ایران است که بر تغییراتِ ساختار و تکنیکِ ساختِ آنها تکیه دارد. نویسنده آسبادهای موجود در ایرانِ فرهنگی را به پنج دستۀ کلی تقسیم میکند و سیرِ تحولِ این پنج دسته را در با توجه به تاریخِ جغرافیایی و فرهنگیِ ایران توصیف و تشریح میکند. روشِ این تحقیق تاریخی است و بنا بر منابعِ مکتوب و تحقیقاتِ جغرافیایی و اقلیمیِ ایران و همچنین با مطالعۀ آسبادهای به جای مانده از گذشته انجام شده است.
دیباچهای بر سیرتحول سازوکار تکنیکی وکالبد معماری آسبادهای ایرانی
آسباد (آس+ باد) که در افواه به سنتِ برخی غلطهای رایج، آسیاب بادی خوانده میشود، یکی از مهمترین اختراعات بشری است که از دنیای باستان تاکنون بهرغم پوستاندازی مکرر، هنوز سازوکاری زنده است و اگر زمانی چرخِ باد، این نخستین ماشین تاریخ با کمک نیروی باد به کار خرد کردن غلات، بریدن چوب و انتقال آب میآمد، امروزه با کمک همان نیرو، برق تولید میکند. آسبادها نیای تاریخی توربینهای بادی امروز از هر گونه آن هستند.
براساس پژوهشها و مطالعات تطبیقی بینرشتهای صورتگرفته توسط نگارنده نخستین آسبادها به احتمال زیاد در اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم میلادی در سیستان پدید آمدهاند. طبیعت و اقلیم سیستان که از یکسو از بادهای دائمی۱۲۰ روزه و از سوی دیگر از دلتای حاصلخیز رود پرآب هیرمند بهرهمند بوده است، زمینه فکری و ابزار عملی تحول سازوکار آسیاب تنورهای ایرانی به آسباد را فراهم میکند و ضرورت و نیاز، الهه خالق همه اختراعات بشری، این ابداع شگرف را در سیستان پدید میآورد تا مردم سیستان بهعنوان نخستین کوشندگان بهرهمندی از انرژیهای پایدار در جهان لقب بگیرند. سیستانیها با الهام از آسیابهای تنورهای که در خراسان بزرگ دیده بودند،[۱] چرخهای بادی آبیاری و آسبادها را اختراع میکنند. همه پژوهشگران عرصه تاریخ تکنولوژی و تکنیک چه تاریخنگاران فارس و عرب قرنهای گذشته و چه مورخان امروزی، هنگامی که به سازوکارهای بادی، تاریخ توربینهای بادی یا آسبادهای غربی میپردازند، در تاریخچه این دستاوردها به آسبادهای ایرانی و سیستان بهعنوان زادگاه آسبادهای جهان اشاره میکنند. به همین دلیل نمیتوان نام آسباد را از نام سیستان جدا کرد.
از نخستین آسبادهای ایرانی پدیدآمده در سیستان نشانهای در دست نداریم، گزارشهایی پراکنده از وجود نمونههایی در سیستان شرقی امروزه در خاک افغانستان تا سال ۱۹۵۹ در دست است که تا کنون ثابت نشده است. بر اساس روایت دقیقی که الدمشقی (۱۳۲۶-۱۲۵۶ م / ۷۲۷-۷۵۴ ق)، جغرافیدان سوری قرن سیزدهم، در کتاب خود نخبه الدهر بهدست داده است و ترسیمی تقریبی که از آن ارائه میکند، میتوان تصور نسبتاً روشنی از این سازوکار به دست آورد (تصویر ۱). البته توصیف الدمشقی از آن سازوکار خود نمایانگر تغییراتی است که در انتقال و انطباق این سازوکار تکنیکی از شرق ایران به ساحل مدیترانه رخ داده است. الدمشقی در صفحه ۲۴۶ کتابش چنین مینویسد:
«وقتی میخواهند آسهایی را که با باد میگردد بسازند [در سیستان] چنین عمل میکنند: ساختمان بلندی مانند مناره میسازند و یا اینکه قله یک کوه بلند یا تپه و یا برج قصری را در نظر میگیرند. آنها ساختمانی را روی ساختمان دیگر میسازند. ساختمان بالایی سنگ آس را در بر دارد که میچرخد و خرد میکند. در ساختمان پایین چرخ باد که با دیوار محصور شده میچرخد. هر چقدر باد بوزد آسبادها میچرخند. گرچه فقط یکی از سنگها حرکت میکند. وقتی که هر دو ساختمان به اتمام میرسد، بهنحوی که در شکل نشان داده شده آنها چهار شکاف در دیوارها ایجاد میکنند، ولی تفاوت آنها با شکافهای معمولی این است که در آنها برعکس شکافهای معمولی قسمت پهن رو به بیرون و قسمت باریک شکاف رو به تو است. اینها کانالهایی است برای هوا به قسمی که هوا با فشار مانند دم آهنگر به داخل نفوذ میکند. قسمت پهن شکاف در ورودی و قسمت باریک آن رو به داخل است، بهطوریکه شکاف برای ورود باد، از هر جهت که بوزد مناسب است. [بنابراین ۴ شکاف در ساختمان تعبیه میشود] اگر باد از ورودیای که برای این ساختمان جاسازی شده وارد آن شود راه خودش را بهمثابه بافندگانی که یک نخ را روی نخ دیگر میبندند، پیدا میکند. این ماشین ۱۲ پره دارد که میتوان تعداد آنها را به ۶ تا کم کرد. روی اینها بافتهای از چم[۲] مانند پوشش چراغ فانوسی میخ شده و تنها در این مورد بافته چم روی پرههای مختلف تقسیم شده است.
این بافته گودی دارد که هوا آن را پر میکند و پره را جلو میراند، سپس هوا پره بعدی را پر میکند وآن را فشار میدهد و بعد سومی را. با حرکت پرهها محور فولادی میچرخد و چرخش آن سنگ آس را حرکت میدهد و ذرت را خرد میکند. این آسبادها در قصرهای بلند و در مناطقی که آب ندارند ولی وزش باد شدید دارند، خواستار دارد».
همانطور که در توصیف الدمشقی آمده است او از چهار شکاف در چهار سوی بنا یاد میکند که از وزش باد از چهار سو در شرایط یا فصلهای مختلف حکایت میکند و این در حالی است که میدانیم در سیستان بادهای ۱۲۰ روزه تنها از یک جهت -شمال- میوزند، پس کروکی و توصیف ارائهشده توسط او نمیتواند دقیقاً گونه نخستین آسبادهای پدید آمده در سیستان باشد. بر اساس شواهد تاریخی و سازوکار تکنیکی، نمونههای احتمالی آسباد توصیف شده توسط الدمشقی (تصویر ۳) و نمونه احتمالی نخستین گونه آسبادهای سیستان (تصویر ۲) میتوانند چنین باشند که در این تصاویر بازسازی شدهاند.
سیر تحول آسبادهای ایرانی در شرق و غرب در مسیر تغییرات اجتماعی-اقتصادی ملتها، هم تأثیرگذار بوده و هم از آن تأثیر پذیرفته است، بهگونهای که در پرتو کاربرد این ماشین بادپایه میتوان از تکنیکهای جنگی، خشک کردن باتلاقها و پمپاژ آب در کانالهای آبیاری تا تأسیس فئودالیسم در شرق ایران در روزگار اشکانی ـ ساسانی و یا انقراض فئودالیسم در اروپا حکایتها گفت.
در مجموع بر اساس تنوع مورفولوژی و تکنیک در آسبادهای ایرانی موجود در فلات ایران، از فلات پامیر تا آسیای صغیر و دریای مدیترانه میتوان از پنج دسته کلی آسبادهای ایرانی نام برد. البته همه نمونههای تغییریافته نظیر مدل الدمشقی را نیز به دلیل شباهتها و قابلیتهای مشابه، بهویژه یکسان بودن نظام تکنیکیشان میتوان در این دستهبندی جای داد. تنها آنجا را که تفاوتهای اقلیمی یا سازوکارهای تکنیکی بومی نظیر آسیابهای ویتروویوسی در ترکیب با کانسپت آسبادهای ایرانی موجب جهش گونه اولیه آسبادها تا حد ابداع یک گونه جدید میشود، میتوان انشعابی جدید در قالب آسبادهای غربی شناخت، هرچند که ایده پایه بهرهمندی از نیروی باد برای به گردش درآوردن سنگ آس در آنها نیز به آسبادهای ایرانی میرسد.
نخستین گونه آسبادهای ایرانی که آن را گونه نخست آسباد سیستان میدانیم، دقیقاً همان سازوکار آسیابهای ایرانی را بهکار گرفته که حتی امروزه هم در خراسان بهوفور یافت میشود. تنها تفاوت بین آنها تغییر مقیاس چرخ گرداننده سنگ آس است که به دلیل تغییر منبع انرژی از آب به باد بسیار بزرگتر شده و گاه ارتفاعش به چهار متر نیز میرسد. از آنجایی که در این نمونه، سنگ آس روی چرخ باد سوار میشود برای آنکه پروانه بتواند در برابر جریان باد قرار گیرد آسبادها را بر بلندیها یا بر روی برجها، منارهها و یا حتی قلعهها بنا میکردند. ناگفته پیداست که این سازوکار اولیه دشواریهای بسیاری در بهرهمندی از آسباد و همهگیر شدن آن پدید میآورده است اما در دنیای قدیم بهویژه در مناطقی چون سیستان که فقدان ناهمواریهای طبیعی یا فقدان منابع آب روان مانع احداث آسیاب بود، این آسبادها بسیار مفید واقع میشدند.
سیستان آباد در روزگار اشکانی ـ ساسانی که به انبار غله ایران شهرت داشت حمله اعراب را نیز از سر میگذراند و همچنان آبادانی و رونق خود را به مدد بندهای آب، سازوکارهای آبیاری دشت سیستان نظیر چرخهای بادی آبیاری و سازوکاری نظیر آسباد حفظ میکند. این منطقه حتی حمله آغازین مغول را نیز تاب میآورد اما سرانجام گرفتار کینه تیمور لنگ میشود و در قرن چهاردهم میلادی با حمله خان مغول و تخریب بند (سد) سیستان، این منطقه در سیل غرق میشود و رامشهر یا ابرشهرکه به روایتهایی از بزرگترین شهرهای دوران اسلامی ایران محسوب میشد ویران میشود. از این زمان دیگر سیستان رونق را به خود ندید بلکه دچار کاهش جمعیت، رکود در عرصههای کشاورزی و نوآوری نیز شد، در نتیجه به دلیل مهاجرت و رکود اقتصادی بسیاری از تکنیکهای کاربردی نیز بهتدریج از صحنه مهندسی منطقه سیستان رخت بربست که چرخهای بادی آبیاری از آن جملهاند.
با مرگ تیمور و به تخت نشستن شاهرخمیرزا فرزند خان مغول در هرات، مرکز رونق و نوآوری فلات ایران به این شهر در خراسان بزرگ منتقل شد و بسیاری از هنرمندان، صنعتگران و دانشمندان این عصر با توجه به سیاست هنرپروری شاهرخ به هرات رفته در آن شهر علم و هنر را رونق بخشیدند. به شهادت آسبادهای باقیمانده در هرات و سنت مغولان در انتقال دستاوردهای علمی ـ تکنیکی، هنرمندان و دانشمندان به پایتختها و مناطق تحت امر خود، پربیراه نیست که فناوری آسباد از سیستان به هرات انتقال یافته باشد؛ همانطور که پیشتر توسط «یِهلو چوهوتسای[۳]»، وزیر دانشمند چنگیز، فناوری چرخهای بادی آبیاری به چین منتقل شد جایی که هنوز نمونههایی از آن را برای آبیاری دشتها استفاده میکنند (تصویر ۴).
شهر هرات مرکز خراسان بزرگ در این روزگار را احتمالاً باید محل ظهور یک تحول بزرگ در سازوکار تکنیکی آسبادها دانست، مهارتهای صنعتگری، آهنگری و نجاری از یک سو، محدودیتهای جدی کاربرد آسباد نوع اول در سرزمینهای خارج از منطقه بادخیز سیستان از سویی دیگر و نیاز دولت تیموری برای توسعه تولیدات کشاورزی و تغذیه جمعیت روزافزون امپراتوری بهویژه پایتخت آن احتمالاً موجب شدهاند تا با تحولی تکنیکی در سازوکار انتقال نیروی چرخ باد به سنگ آس امکان جابهجایی اتاق چرخ باد از زیر سنگ آس به روی آن ممکن شود. این همان نقطهای است که آسباد برای نخستین بار بند ناف خود را از سازوکار آسیابهای ایرانی قطع میکند و همچون ابداعی نوین از نو اختراع میشود. همه آسبادهایی که در حال حاضر در فلات ایران میشناسیم حاصل این چرخش مهم هستند. نظیر این اتفاق در تحول آسبادهای اروپایی هم رخ میدهد که در حوصله این متن نیست[۴]. از اینگونه آسبادهای نسل دوم امروزه چند آسباد در شهر هرات و روستاهای شکیبان و خواجهقلعه وجود دارند که نمونه آسباد خواجهقلعه بهخوبی مرمت شده و امروز به کار مردم محلی میآید[۵] (تصاویر ۵، ۶ و ۷).
از این زمان به بعد شکل و ریختشناسی و به تبع آن کاربرد آسبادها تنوع و تحول بسیار مییابد. اینکه اتاق چرخ باد بر فراز چرخ آس قرار میگیرد موجب میشود این سازوکار آسانتر به کار گرفته شود و مناطق بسیاری که از جریان بادهای با قدرت متوسط نسبت به بادهای ۱۲۰ روزه برخوردار هستند هم بتوانند از موهبت آسبادها بهرمند شوند. از اینرو است که میبینیم در روستاهایی نظیر تیزآب در نزدیکی خواف در خراسان رضوی بر اساس بقایای باقیمانده، همزمان هم آسیاب تنورهای و هم اینگونه آسباد مورد استفاده قرار گرفتهاند.
نکته جالب آن است که تحول فرم معماری و سازوکار تکنیکی آسبادها همچنان ادامه مییابد چنانکه همزمان در خراسان بزرگ و سیستان از این پس چند نمونه دیگر از آسبادها ظاهر میشوند. شدت باد در دالان اصلی بادهای ۱۲۰ روزه بسیار زیاد است و از نقاط آغازین آن روستای نِشتیفون[۶] (نیشِ طوفان) تا روستای ورمال، حوضدار و شهر رستم در سیستان این باد شدتی کاهشیابنده پیدا میکند تا سرانجام با ریختن خاک و ماسه خود در دریای زره (گود زره) در افغانستان به پایان برسد. از آنجا که باد ۱۲۰ روزه، چهره دیگرش طوفانی است و روستاها و آبادی سر راه خود را میمالد و میروبد، در خراسان بهویژه در روستاهای شمالی آسبادها در کنار یکدیگر قرار میگیرند و در مواجهه با طوفان یک بادشکن پدید میآورند که خانهها و فضاهای مسکونی پشت خود را حفاظت میکنند و از آنجا که این نوع استقرار آسبادها، آنها را در برابر حداکثر شدت باد نیز قرار میدهد، با یک تیر دو نشان میزنند. نمونه بارز این منطق استقرار را به خوبی در نخستین روستای روبهروی نیش گزنده طوفان در نشتیفان میتوان دید، زمین روبهروی رشته آسبادها را به گورستان روستا اختصاص دادهاند و به این شکل هیچگونه مانعی در برابر وزش باد قرار نمیگیرد و آسبادها که بر بلندی فراز روستا قرار گرفتهاند همچون دیواری دفاعی روستا را از بیداد باد حفاظت میکنند. این نوع آسبادها برخلاف سایر گونهها که معمولاً در خارج از شهر و آبادیها یا در میان مزارع و کشتزارها و یا بر بلندیهای بادگیر ساخته میشوند، ماهیت و موقعیتی شهری دارند و در ارتباط مستقیم با بافتهای مسکونی ساخته میشوند. براین اساس گونه دیگر آسبادها که آسباد شهری است پدید میآید که در سازوکار تکنیکی خود وامدار آسبادهای گونه هرات است اما در مورفولوژی خود فرمی جدید در خانواده آسبادهای ایرانی محسوب میشود. زنجیره آسبادهای شهری معمولاً محلهای را در شهر یا آبادی به خود اختصاص میدهد که میتوان آن را محلهای صنعتی از آسبادها دانست. این آسبادها به جهت زنجیر شدن به یکدیگر دیوارهای مشترک دارند و به نوعی یک واحد یکپارچه را میسازند (تصاویر ۸، ۹ و ۱۰). اینگونه از آسبادهای شهری را که از روستای نشتیفان در خراسان رضوی تا روستای خوانشرف در خراسان جنوبی به وفور دیده میشود، در اینجا گونه خراسان مینامیم.
آخرین گونه آسبادهای ایرانی که از لحاظ زمانی به ما نزدیکتر است نیز در سیستان زاده شده است (تصاویر۱۱ و ۱۲). در اینگونه چند دستاورد و ابداع جدید به کار گرفته شده است که بهواسطه آنها میتوان اینگونه را پیچیدهترین گونه آسباد در تاریخ این سازوکار ویژه دانست. نخستین ویژگی خاص این آسبادها این است که همچون گونه هرات معمولاً بهصورت منفرد ساخته میشوند گرچه در ویرانههای باقیمانده پیکر آسبادهای دوپره (دوقلو) هم دیده میشوند اما این ویژگی عمومیت ندارد. نکته دیگر هیبت و بلندی این آسبادها است که بهروشنی به دو برابر اندازه آسبادهای گونه هرات و خراسان نیز میرسند و در میان همه گونههای آسبادهای شناختهشده ایرانی، بزرگترین و پرهیبتترین آنها دانسته میشوند، تا آنجا که ارتفاع برخی از آنها به ۱۲متر هم میرسد. البته فرم معماری این آسبادها بهسادگی نمونههای پیشین نیست؛ از آنجا که سرعت باد در سیستان با همه قدرت خود به نسبت نقاط شروعش در خراسان کاهش مییابد، بهنظر میرسد معماران سیستانی برای جبران این کاهش سرعت، حجم باد ورودی به اتاق چرخ باد را با افزایش حجم و اندازه آسباد افزایش دادهاند. دریچه باد در این آسبادها بسیار بزرگتر و بلندتر از گونه هرات و خراسان است. اما نوآوری واقعی در اینگونه از آسبادها را باید تیغه تقسیم باد و دریچه دوم ورود باد در آنها دانست، بهگونهای که این تیغه میان دو دریچه قرار میگیرد و با زاویهای که نسبت به جهت وزش باد و پروانه آسباد پیدا میکند جریان ورودی را در دو کانال، یکی اصلی و متمرکز بر پره مقابل باد و دیگری فرعی و بر پشت پره انتظار هدایت میکند و از نیروی باد ورودی بهطور همزمان برای به حرکت درآوردن دو پره بهره میبرد. این معماران به همین هم بسنده نکرده و با شکل دادن به دیوارههای آسباد در جبهه شمالی، جداره قیفیشکلی پدید آوردهاند که سطحی بیشتر از سطح مقطع عرضی آسباد را در برابر باد قرار میدهد و این حجم افزایشیافته جریان هوا به کمک انحنای جدارههای جبهه مقابل باد به سمت دو دریچه ورودی باد و تیغه هدایتکننده میان آنها میغلتد و به این شکل باز هم بر توان آسباد افزوده میشود. اما علاوهبر این دستاوردهای نو در معماری بنا، نوآوریهای عمدهای هم در سازوکار تکنیکی اینگونه از آسباد رخ داده است که باز هم اینگونه از آسباد را متفاوتتر از گونههای پیشین خود میسازد. نخستین نوآوری، تغییر شیوه انتقال نیروی چرخ باد به سنگ آس است. در سازوکار آس که در گونه هرات و گونه خراسان تقریباًً یکی است، وزن چرخ باد و سنگ رویین آس که چرخان است مستقیماً بر روی نوک مخروطی تکیهگاه چوبینی که محور چرخش است، استوار میشود و به همین دلیل موجب سایش و فرسایش قابل توجه این قطعه چوب میشود (تصویر ۱۳). اما در گونه متأخر سیستان وزن چرخ باد و سنگ چرخان آس به کمک تیغهای که در شکاف میخ فولادی محور چرخ باد خورانده میشود در کاسهای که در چوب تکیهگاه ایجاد شده، میگردد و آسیابانهای سیستانی با ترفندهایی فرسایش این قطعه را کاهش میدهند تا عمر قطعات چوبی آسباد افزایش یابد (تصویر ۱۴).
در سازوکار چرخ آس اینگونه آسبادها نکته اعجابآور دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه سنگهای آس در گونه متأخر سیستان سنگ واقعی نیستند. نکته ویژه قابلتوجه در طبیعت سیستان آن است که در همه وسعت این منطقه جز عارضه کوه خواجه در میان دریاچه مشهور هامون هیچ عارضه سنگی دیگری وجود ندارد. این کوه مقدس هم به کار استخراج سنگ آس نمیآید و در نتیجه صنعتگران هوشمند سیستانی سنگ آس موردنیاز خود را میساختهاند و اگر دقیقتر بگوییم میپختند. کورههای (تصویر ۱۵) نزدیک آسبادهای منطقه حوضدار و همینطور قطعات شکسته و پراکنده در محدوده این آسبادها (تصویر ۱۶) این واقعیت شگرف را گواهی میکنند که در اینگونه آسبادها از سنگهای آس سرامیکی استفاده میشده است. بهعبارتی قطعات بزرگ گل را که به شکل سنگ آس درآورده بودند، در این کورهها تا درجه حرارت ذوب خاک میپختهاند تا به چیزی نزدیک به آجر جوش برسند. سپس این سنگهای آس دستساز را در سازوکاری که تشریح شد به کار میگرفتند. فشردگی و استحکام سنگهای آس سرامیکی و مصنوع قابل مقایسه با سنگهای استخراجشده ازمعادن خارا چنانکه درمورد گونههای هرات و خراسان عمل میشود نیست، ازاینرو این سنگها نسبت به سنگهای آس که سنگ طبیعی هستند در برابر فشار و حرکت دورانی چرخ باد عمر کوتاهتـری دارند و باید مرتب تعویض شوند. بههمین دلیل است که در نزدیکی هر آسبـاد معمولاً یک کوره پخت سنگ آس نیز دیده میشود و بهنظر میرسد امر ساخت و پخت سنگ آس در تمام فصل کار آسبادها در جریان بوده است.
از شواهد پیداست که اینگونه از آسبادهای سیستان تا اواخر روزگار قاجار هنوز بهکار گرفته میشدند، اما تخریب این آسبادها برخلاف نمونههای خراسانی و هراتی بسیار بیشتر و گستردهتر بوده است، بهگونهای که در حال حاضر جز چند آسباد از تاریخ درخشان آسبادسازی، در سرزمین مادریشان باقی نمانده است. اما دلیل اصلی متروک شدن آسبادها را باید درجایی دیگر جست، پس از وقوع قحطی بزرگ در ایران در روزگار جنگ اول جهانی (۱۹۱۷ـ۱۹۱۴) و تلفات چشمگیر نفوس مملکت در اثر شرارت خارجی و حرص فرصتطلبان داخلی، سیاست انحصار تولید و توزیع آرد در دستور کار دولت ایران قرار گرفت و از آن زمان تاکنون گندم و آرد و سیاستهای نظارت بر تولید و توزیع آن در زمره وظایف دولت قرار گرفت و گندم و آرد چونان کالایی استراتژیک کنترل شد، بنابراین آسیابها و آسبادهایی که پیشتر در چرخه تولید آرد قرار داشتند از رونق افتادند. البته نباید از نقش آسهای مکانیکی که با برق و فراوردههای نفتی کار میکردند هم غافل شد. توسعه دستاوردهای مدرن در ایران نیز عرصه را بر آسهای سنتی ایرانی تنگ کرد بهگونهای که امروز جز چندتایی آسباد در نشتیفان، سنگان و خوانشرف و چنددهتایی آسیاب در پیرامون فلات ایران نمیتوان آسبادی سراغ داشت که سالم و در حال کار باشد.
اولین و آخرین گونه آسبادهای ایرانی در
سیستان پدید آمدهاند. الهه ضرورت و احتیاج همواره الهامبخش معماران و صنعتگران
هوشمند بوده است و فلات ایران از این چالشها و ضرورتها کم نداشته و ندارد. خوب
است این تجربه بینظیر را برابر چشم داشته باشیم که دشواریها، گرفتاریها و سختیها
همواره تهدید نیستند، آنها در کارکردی دیالکتیکی همواره ضد خود را نیز میآفرینند
و فرصتهایی هستند که در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است، معرفت ماندگار.
[۱] این نوع آسیاب که نوع غالب آسیابها در ایران است، بنیادش بر استفاده از آب کم جاری در سرزمین ایران استوار است، در این سازوکار ابداعی، آبی را که از چشمهها و جویبارهای خرد جاری میشود در چاهکی عمیق جمعآوری میکنند و جریان آب را از انتهای این چاهک در مجرایی بسیار ظریف به سمت پرههای زیرین سنگ آسیاب هدایت میکنند این جریان آب که به دلیل وزن زیاد آب جمعآوری شده در چاهک، بسیار پرفشار است، پرهها و در نتیجه سنگ آسیاب را به حرکت در آورده و غلات را خرد میکند.
[۲] چم، بافتهای از نی بوریا است (فرهنگ معین).
[۳] Yehlu Ch hu-Tsai
[۴] در آنجا هم عدمکارایی سازوکار گونه نخست آسبادها زمینه ترکیب سازوکار آس با الگوی آسیابهای ویتروویوسی را فراهم میسازد و آسباد اروپایی با شکل و شمایلی که میشناسیم زاده میشود. گرچه برخی از مورخان اروپایی بهویژه دانشمندی چون «ادوارد جی. کلی» (Edward J. Kealey) در کتاب پیشگامان آسبادها در قرن ۱۲ انگلستان همین زایش از آسیاب ویتروویوسی را دلیل استقلال آسباد اروپایی از آسباد ایرانی میگیرد اما نگارنده نشان داده است که چگونه این ابداع اروپایی، دانش، آگاهی و کانسپت ایرانی آسباد را در حدود قرن ۱۱ میلادی بهکار میگیرد.
[۵] این آسباد به همت شخصی آقای افشین بوستانی در حاشیه نظارت بر مرمت قلعه هرات (که از پروژههای بنیاد آقاخان بوده) به کمک آخرین استـادکـاران این حرفـه به خوبی مرمت شده و امروز در کار خرد کردن غلات است.
[۶] نشتیفان در گویش محلی.