در سالهای اخیر سختگیری طبیعت و هشدارهای بیوقفه از سوی گروهها و شخصیتهای متعدد در سرتاسر جهان نسبت به آینده رو به وخامتِ شرایط زیست در زمین، بسیاری را به این صرافت انداخته که بایستی در سبک زندگی و رفتارمان تجدیدنظر کنیم. الگوهای توسعه نابهجایی که در دوران معاصر بسیاری از کشورها، از جمله کشور ما، در پیش گرفتند آسیب جبرانناپذیری به منابع زیستِ سرزمینی زده است. کشور ما، با وجود سابقه درخشان تاریخی در زمینه حفظ و پاسداری از منابع و احترام به محیط، در دوره معاصر گوی سبقت را در زمینه تخریب محیطزیست از بسیاری از جوامع دیگر ربوده است. بیتوجهی به تجربه تاریخی کشورمان در بهکارگیری توان بومی و سرزمینی فشار بسیاری به اکوسیستم شکننده و آسیبپذیر این منطقه زده است. از این رو، امروز بازگشت به شیوههای پایدارتر توسعه، در مقابل رفتار منفعتطلبانه گذشته، برای ما مسئلهای جدی است. شیوههایی که بتواند علاوه بر تأمین نیازهای اقتصادی کشور به مداخله در طبیعت پایان دهد، باعث پویایی اجتماعی شده و همچنین هویت تاریخی و سرزمینی ایران را نیز در برابر موج جهانیسازی حفاظت کند، و حتی چیزی برای عرضه به جهان داشته باشد. ب
ه یقین یکی از درونمایههای بالقوه توسعه، که بهصورت غیرمتمرکز در عرصه سرزمینی ایران موجود است، بافتهای تاریخی و میراث فرهنگی مردمان این کشور است. توجه به بافتهای تاریخی و میراث فرهنگی از چند جنبه میتواند بهمثابه محرک توسعه پایدار در شهرهای ما عمل کند. رشد صنعت گردشگری بهواسطه مرمت و احیای بافتهای تاریخی و شناسایی این محدودهها بهعنوان هدفهای گردشگری، یکی از جنبههای این درونمایه بالقوه است. در کنار صنعت گردشگری، زنجیره خدماتی که میتواند به یاری این صنعت بیاید جنبه دیگر این ظرفیت است. امری که میتواند باعث رونق اقتصادی صنایع کوچک مقیاس بومی و محلی و تولیدات دستی به اتکای فراهم آمدن فضا و شرایط عرضه شود. تجربه بسیاری از کشورهای توسعهیافته با سابقه تاریخی در بهرهبرداری معاصر از بافتهای تاریخی نشان میدهد که این محدودهها تا چه اندازه ظرفیت تبدیل شدن به قطبهای فرهنگی و اقتصادی را دارند. در کشور ما سابقه شروع این فعالیت به بیش از چهار دهه پیش بازمیگردد، اما این فعالیت هنوز بهعنوان یک حرکت ملی، در جهت چشمانداز توسعه کشور قرار نگرفته است. البته در سالهای اخیر با تعریفِ چندین پروژه احیای خانههای تاریخی در شهر کاشان شتاب این روند بیشتر و آغازگر فصل جدیدی از تجربه مرمت و احیا در ایران شده است. در ادامه، بهمرور روند طی شده در چند دهه اخیر تا به امروز در زمینه تجربههای مرمت و احیا میپردازیم.
حرکت نوسازی و بازسازی و احیای خانه قدیمی در پیش از انقلاب
تاریخچه مرمت و احیای ابنیه و خانههای ایرانی به سالهای پیش از انقلاب بازمیگردد. بهطور خلاصه گزارش شروع این حرکت را میتوان در کتاب آفاق حکمت در سپهر سنت ملاحظه کرد. بهگفته سیدحسن نصر در این کتاب، وی پیش از انقلاب در مقام رئیس دانشگاه و مسئول بنیادهای مسئول برای احیای صنایع دستی و حفظ خانههای تاریخی، با خوانشی فلسفی و الهیاتی از فلسفه معماری ایرانی، اولین حرکتهای مرمت و احیا را با مرمت مدرسه چهارباغ اصفهان و تبدیل و احیای آن به هتل شاه عباس آغاز کرد. این کار با سرمایهگذاری بیمه ایران شکل گرفت و با اعزام مهندس ابراهیمیانفر به خارج از کشور، برای تحصیل دورههای تخصصی مرمتی، آغاز شد. عملیات چندین سال به درازا کشید و از سال ۱۳۵۰ مجموعه هتل عباسی به بهرهبرداری رسید. در طول مرمت و احیای این مجموعه، بسیاری دیگر از هنرهای سنتی و تزیینی ایران نیز بهمنزله اجزای تکمیلکننده پروسه احیا و خلق فضای مورد نظر در کانون توجه و حمایت قرار گرفتند. هنرهایی چون آینهکاری، گچبری، بافت منسوجات، و … . در همین راستا توجه جدی برای تربیت هنرمندان و صنعتگران برای آموختن فنون در حال زوال در دستور کار قرار گرفت. همزمان با اصفهان، عملیات مرمت مدرسه خان (مدرسه ملاصدرا) در شیراز آغاز شد و پس از آن در تهران کار مرمت مدرسه سپهسالار، بقعه سر آقا و خانه قوام آغاز شد. در همان سالها به معماری منحصربهفرد بافت تاریخی کاشان نیز توجه شد و اولین پروژه مرمت کاشان با خرید خانه بروجردیها کلید خورد. پروژههای معرفی شده جزء اولین حرکتهایی بودند که در دوره معاصر به مسئله مرمت و احیا توجه کردند.
توجه دانشکدههای معماری دانشگاه تهران و دانشگاه شهید بهشتی در سالهای ۵۳ تا ۵۷
نهضت مرمت و احیا در سالهای دهه 50، توجه دانشکده معماری هنرهای زیبای تهران و دانشکده معماری دانشگاه ملی (شهید بهشتی) را جلب کرد. شناخت به ارزشهای معماری ایران و توجه به اهمیت حفظ و احیای آن در دانشگاه هنرهای زیبا به همت مهندس سیحون آغاز شد. سفرهای دانشجویی سیحون و تأکید او بر اصول معماری ایرانی باعث افزایش توجه چند نسل از دانشجویان دانشگاه هنرهای زیبا به معماری بومی و سنتی ایران شد. در این دوره به موازات دانشگاه تهران، در دانشکده معماری دانشگاه ملی، به همت دکتر اولیا دانشجویان سال دوم و سوم معماری، جهت مطالعه و برداشت اطلاعات و رولووه ابنیه تاریخی به شهرهای کاشان و اصفهان و یزد اعزام شدند. حاصل این فعالیت در سالهای بعد از انقلاب با عنوان مجموعه گنجنامه به همت دانشگاه شهید بهشتی در ۱۸ جلد به چاپ رسید. این مجموعه تا سالها تنها مرجع درباره بناهای تاریخی ایران بود که دانشجویان و اهل حرفه از آن بهره میبردند.
انقلاب، جنگ، تخریب بافتهای تاریخی
در سالهای انقلاب و پس از آن جنگ تحمیلی، حرکتهای آغاز شده در زمینه مرمت و احیا تقریباً بهطور کامل متوقف شد. با شدتگرفتن جنگ و به موازات آن تحولات سیاسی و اقتصادی کشور، تعداد بسیاری از بناها در سراسر ایران تخریب شدند. در این دوران، از یک سو شهرهای در معرضِ یورش نیروی متجاوز با آسیبهای بسیاری مواجه شدند. بهطور مثال، بافت تاریخی شهر دزفول زیر موشکباران بهمیزان بسیاری تخریب شد. از سوی دیگر، شهرهای مرکزی با موج مهاجران جنگ روبهرو بودند. به دلیل ارزش اقتصادی کمترِ بافتهای تاریخی، این محدودههای ارزشمند عموماً اولین انتخاب مهاجران بودند و این خود موج دوم آسیبها را به این بافتها وارد کرد. در دوران پس از جنگ و با شروع عملیات بازسازی و تزریق محرکهای توسعه از سوی دولت، این بار موج جدیدی از دستدرازی به بافتهای تاریخی برای تصاحب زمین و ساخت و سازهای جدید آغاز شد. همزمان، ورود مهاجران افغان به ایران و اشتغال آنها در بخشهای مختلف صنعتِ رو به رشد ساختمان، بافتهای تاریخی به یکی از محلهای اسکان مهمانان جدید تبدیل شد. اما بهعلت فقر شدید ساکنان جدید، روند نگهداری و مرمت عمومی بافتهای تاریخی سیر نزولی پیدا کرد.
دهه ۷۰، دوران نوسازی
در سالهای دهه ۷۰ و در دوران نوسازی پس از جنگ، به دنبال سفر آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت، به باغ فین کاشان، مهندس حسین محلوجی، وزیر صنایع وقت، مأمور شد تا با تخصیص بودجهای از سوی وزارت صنایع و وزارت نفت، پروژه بزرگ مرمت و احیای خانههای تاریخی کاشان را آغاز کند. این پروژه از سوی هیئت امنای وقت به گروه مهندس مقتدایی و استاد حلی سپرده شد. در آن سالها مجموعه عامریها و طباطباییها و عباسیان، بهعنوان بزرگترین خانههای کاشان، مرمت کالبدی شدند. هر چند در ابتدا شروع این پروژهها و تخصیص اعتبار به این خانهها در کاشان مخالفت بسیاری را برانگیخت، اما پس از گذشت چند سال از جنگ و اقبال عمومی به میراث فرهنگی، ارزش واقعی این ابنیه و فضاها بیشتر مشخص شد. در همین سالها بود که «خانه احسان» و «خانه تاج» برای اولین بار با سرمایهگذاری بخش خصوصی مرمت و احیا شدند. خانه تاج به موزه مردمشناسی و خانه احسان به مرکز فرهنگی و سپس اقامتی تبدیل شدند. در سالهای دهه ۷۰ کلیه پروژههای مرمتی در کاشان گرد خانههای شاخص شکل میگرفت و هنوز خیلی اثری از خانههای کوچکتر و مشارکت بخش خصوصی در سرمایهگذاری و بهرهبرداری نبود، هرچند زمینه این اقدامات در دهه هشتاد در حال شکل گرفتن بود.
میراث فرهنگی، ایجاد صندوق احیا و طرح پردیسان
در سالهای دهه هفتاد تفکری رایج بود که نگه داشتنِ خانههای قدیمی بسیار پرهزینه است و همچنین زندگی در آن خانهها جوابگوی نیازهای امروز نیست. سازمان میراث فرهنگی در آن سالها برای تغییر این نگرش و ارائه الگوهای کارآمد برای حفظ و مرمت و احیای بناهای تاریخی نزد بخش خصوصی، به مطالعه پرداخت. سازمان میراث فرهنگی بهدنبال الگویی بود که بتواند علاوه بر حفظ آثار و ابنیه تاریخی از این درونمایه بالقوه کشور بهمنزله محرک توسعه و مقصد جذاب سرمایهگذاری استفاده شود. به همین منظور تجربه کشورهای مختلف، همچون اسپانیا و پرتغال و فرانسه و هند، مورد مطالعه قرار گرفت و در نهایت با بررسی جمیع شرایط کشور الگوی پردیسان طراحی و به مدیریت مهندس تقیزاده بهاجرا گذاشته شد. این طرح در ابتدا با چهارده سایت تاریخی شروع و در نهایت به ۳۵ مورد رسید. طرح پردیسان جایگزین توسعه متعادل و پایدار در برابر تخریب و نوسازی بود. گزینهای که علاوه بر حفظ کالبدی بنا میتوانست با شکل دادن زنجیرهای از فعالیتها و خدمات، باعث توسعه اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی بافت پیرامونی خود هم بشود و از این مهمتر بتواند ذهنیت نهچندان مثبت بخش خصوصی و شهروندان را به بافتهای تاریخی تغییر دهد. طرح پردیسان بهمنظور دستیابی به چند هدف شکل گرفت.
در مرحله اول حفظ کالبدی بناهای شاخص هدف اصلی بود، در مراحل بعدی سازمان میراث فرهنگی به دنبال این بود تا از راه درآمدزایی از محل ایجاد فضاهای اقامتی و پذیرایی و رونق دادن به گردشگری بخش خصوصی را تشویق به سرمایهگذاری بر بناهای باقیمانده کند. به همین منظور، سازمان میراث فرهنگی، برای برقراری ارتباط بهتر با بخش خصوصی و ترغیب آنان به سرمایهگذاری، صندوق احیای سازمان میراث فرهنگی را تأسیس کرد. صندوق احیا در سال ۸۴ با این هدف تأسیس شد که بتواند با ارائه تسهیلات و مشوقها و هموار کردن مسیر حقوقی تملک و یا اجاره بلندمدت ابنیه، مشارکت بیشتری از سوی بخش خصوصی جلب کند. پروژههایی چون مجموعه عامریها در کاشان، عمارت مسعودیه تهران و مجموعه وکیل کرمان از جمله پروژههایی بودند که به سرمایهگذار بخش خصوصی واگذار شدند. مجموعه عامریها در کاشان بهعنوان یکی از بزرگترین پروژههای صندوق احیا یکی از تجربههای موفق سرمایهگذاری بخش خصوصی در بهرهبرداری از مجموعههای تاریخی بود.
حرکت بخش خصوصی
پس از خانه احسان و تاج، که در دهه هفتاد جزو اولین سرمایهگذاریهای بخش خصوصی در بخش مرمت و احیا به حساب میآمد، در سال ۱۳۸۲، خانم مهندس شعله بلوچ نیز با تملک و مرمت یکی دیگر از خانههای کاشان (خانه ایرانی) قدمی دیگر برای شروع نهضتی برداشتند که امروز چهره بافت تاریخی کاشان را تغییر داده است. در دهه ۸۰ در کنار مرمت خانه منوچهری و تبدیل آن به مجموعه اقامتی، خاندان منوچهری اقدامات مثبتی را نیز در زمینه احیای صنعت شعربافی و پارچهبافی و استفاده از منسوجات سنتی در خانههای مرمتشده آغاز کردند. عملیات مرمت این خانه توسط استاد حلی در سال ۱۳۸۶ آغاز شد و مجموعه خانه منوچهری در زمستان ۸۹ آغاز به فعالیت کرد. مدیریت این دو پروژه موفق به همت بانوان فرهیخته، بسیاری دیگر از بانوان را هم به شروع فعالیت در بافت تاریخی کاشان ترغیب کرد، بهطوری که امروز از مجموع ۱۷۰ خانه احیاشده، بیشترین مالکان و خیران از بانوان فرهنگدوست هستند که این مسئلهای بسیار قابل توجه است.
الگوی کاشان را امروز میتوان به بسیاری از بافتهای تاریخی شهرهای ایران تعمیم داد. تجربه صندوق احیا با واگذاری بیش از هفتاد سایت تاریخی به بخش خصوصی و مشارکت فعال بخش خصوصی در شهر کاشان نشان میدهد، توسعه شهرهای کوچک و میانی کشور با اتکا به سرمایههای بالقوه فرهنگی و تاریخی، هم میتواند به اقتصاد شهر کمک کند و هم موجب توانمندسازی اجتماعی و فرهنگی ساکنان بومی شود. این اقدام بهمثابه یکی از اهداف توسعه پایدار جوامع نیاز به توجه و عنایت بیشتری از سوی مسئولان و همچنین شهروندان دارد. کشور ما با توجه به مخاطرات محیطی پیش روی، بایستی بسیار بیش از پیش در الگوهای توسعه جاری تأمل و تجدیدنظر کند. بافتهای تاریخی ما بایستی بهجای اینکه بهعنوان تهدید در نقشههای توسعه شهری از بقیه بافتهای شهری جدا شوند. بهعنوان نیروهای بالقوه فرهنگی و اقتصادی و در جهت توسعه پایدار شهری بهکار گرفته شوند. مدل شکلگرفته در کاشان بایستی مورد مطالعه قرار گیرد و با بررسی نقاط قوت و ضعف و شناخت آسیبها و فرصتها به کمک دیگر شهرهای تاریخی این سرزمین بیاید.