شهر و میدان
شهر رشت، قریهای بود که در عصر صفوی و با توجه به مناقشات میان امیرنشینان شرق گیلان (لاهیجان) و غرب آن (فومن)، از جانب شاه عباس صفوی و برای تضعیف لاهیجان (محل تحرکات مخالفان صفویه) مرکزیت پیدا کرد. این شهر رفتهرفته رشد کرد و چندین محله را دربرگرفت. در دوره قاجار میدان شهرداری و سبزهمیدان به آن اضافه شد و این میدان در دوره پهلوی نقشی پررنگ پیدا کرد. بعد از انقلاب، محلات جدیدتر به آن اضافه شد و رشد شهر حول محورهای کمربندی، به شکل رسمی و غیررسمی ادامه یافت. بااینحال مرکز شهر رشت همچنان به صورت پررنگی ایفای نقش میکند. برای گوشهگوشه مرکز شهر و بهخصوص میدان شهرداری، داستانها میتوان نوشت. از پستخانه و کاغذنویسهای قدیمیاش ــ که «شیون فومنی» ترانه معروف «بنویس کاغذنویس» را بر همین اساس برای «فریدون پوررضا» تنظیم کرد ــ تا خیابان «شیک» که یک نمونه بازار کلاسیک دوره پهلوی است.
یک لایه آن طرفتر، از بازار ماهیفروشان رشت، روابط تجاری و جلوههای فرهنگیاش، آوازهای فیالبداههاش، بوی تند ماهیاش، زبان گیلکی و لهجه رشتیاش، تا هتل ساووی نیمهویرانه در نبش خیابان امام خمینی(ره) و هتل ایران که مرمت شده است. از کافه قنادی نگین که هنوز هم زنده مانده است، تا کافه قنادی نوشین که زنده نمانده است و زیر رواق کتابخانه ملی، جایی که میتوان از باران پناه گرفت و منتظر ماند؛ جایی که سالها مهمترین وعدهگاه مردم رشت بوده است و همیشه میتوان کسانی را آنجا منتظر دید و از پاساژ نور، جایی که تا دهه ۷۰ هنوز شیک و خاص بود تا خیابان شریعتی که دامنه بازار به آنجا میرسد و بستههای سیر و سبزی و ادویه و تخممرغ و همه چیزهای خوشمزه عالم را دارد.
در اطراف مرکز شهر رشت، نمونههای زیبایی از معماری شامل ساختمان شهرداری، ساختمان پستخانه، هتلها و کاروانسراها و مدرسه ارامنه بهچشم میخورد. برای مردم رشت، مرکز شهر و نبض آن از اینجا و با ساختمان تاریخی شهرداری و ساعت معروف آن آغاز میشود. در واقع شهر همچون پیلهای دور این مرکز تنیده است و همراه آن زبان و فرهنگ و سبک زندگی خاصش نیز منتشر شده است. ذهن و زبان ما از اینجا آغاز میشود و در کتابخانه ملی شهر، به یادگاریهای جنبش مشروطه میرسد؛ به نخستین روزهایی که بلدیه در شهر جا گرفت؛ به روزهایی که کیوسکهای روزنامه و نوارفروشی با ترانههای انقلابی سال ۵۷، در خیابان اعلمالهدی ماندگار شدند؛ به کتابفروشیها و همه گفتوگوهای مردم در خیابانها و کافهها و پارکها.
بازآفرینی میدان
همه این سوابق میطلبید که روند بازآفرینی میدان بسیار زودتر از این آغاز شود؛ چراکه طرح آن نیز موجود بود و بارها دانشجویان گیلان در دانشگاههای مختلف، آن را مشق و طراحی کرده بودند. بااینحال کمبودهای همیشگی بودجه سبب شد این مهم به تأخیر بیفتد، تا اینکه محمدعلی ثابتقدم ــ شهردار وقت ــ در دو نوبت، در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۵، آن را افتتاح کرد. در نوبت نخست، خیابان اعلمالهدی به پیادهراه تبدیل شد. تابستان همان سال مناقصه بافت فرسوده شهر رشت انجام شد و درست در روز مناقصه، شورای سوم شهردار را برکنار کرد.
در سال ۱۳۹۳، ثابتقدم را شورای چهارم دوباره انتخاب کرد و این بار تا ۲۳ خرداد ۱۳۹۶ همچنان شهردار باقی ماند. بار دیگر شورای چهارم در روزهای پایانی خود، شهردار را در حالی برکنار کرد که نوبت دوم مناقصه بافت فرسوده در جریان بود. ثابتقدم در دوران دوم شهرداری، به سرعت دست بهکار شد و بازآفرینی میدان را در کنار طرح ترافیکی که مکمل آن بود انجام داد. این کار در دوره دوم شهرداری ثابتقدم، در سه مرحله انجام شد: میدان شهرداری، محورهای امام خمینی(ره) و سعدی، و در نهایت سبزهمیدان. که با احتساب بازآفرینی خیابان اعلم الهدی، کل طرح را سه شرکت مشاور در چهار اولویت انجام دادند.
بازآفرینی مرکز شهر در بسیاری از شهرهای دیگر نیز انجام شده است و نمونههای خوب آن کم نیست. اما آنچه بازآفرینی مرکز شهر رشت را متفاوت کرده و به آن کاراکتر خاص خود را بخشیده، حیات اجتماعی شهرهای شمال ایران و فرهنگ و سبک زندگی خاصی است که آنها را متمایز میکند. این سبک زندگی، که از اقلیم و تاریخ و اقتصاد متمایز این منطقه نشئت گرفته، نوعی حیات بازیگوشانه شهری را برای میدان رقم زده است. حیات مفرح و زندگی جمعی لذتجویانهای که مبتنی بر گشتوگذار بوده و به فرهنگ غذایی نیز وابسته است. ماحصل این موارد، نوعی فردگرایی، سرخوشی و شادی است که این روزها میدان، نمادی برای بازنمایی آن شده است.
علاوهبراین، با توجه به وضعیت اقتصادی تأسفبرانگیز گیلان، دستفروشی به یکی از روشهای امرار معاش تبدیل شده است. دستفروشان یکی از عوامل سرزندگی و در عین حال ازدحام این میدان بودهاند. یکی از مهمترین پاتوقهای دستفروشان در اطراف میدان بود که با توجه به طرح بازآفرینی بخش عمدهای از این پاتوقها از دست رفته است و بهنظر میرسد، دستفروشان، مهمترین بازندگان اقتصادی جریان بازآفرینی باشند.
در سال ۱۳۹۲، وقتی اولویت اول طرح بازآفرینی انجام و خیابان اعلمالهدی افتتاح شد، گفتوگویی با دستفروشان و کسبه انجام شد. نکته جالب این گفتوگو رضایت دستفروشان از طرح بود. این درحالی است که دستفروشان یکی از بازندگان این بازآفرینی بودند. چراکه با تبدیل شدن خیابان به پیادهراه، میزان ازدحام مردم در پیادهروی خیابان کمتر شد و بسیاری از عابران دیگر حتی محصولات دستفروشان را نمیدیدند. از طرفی شهرداری اجازه حضور دستفروشها را در لبه منتهی به خیابان نمیدهد. بااینحال دستفروشان از تبدیلشدن یک مرکز شهر شلوغ و سردرگم به مکانی مفرح و دلباز برای مردم، راضی بودند. اما مغازهداران رضایت چندانی نداشتند چراکه برخی از مشتریان آنها سواره بودند و با تبدیلشدن خیابان به پیادهراه میزان خرید، کمتر شده بود. بهنظر میرسد کاربریهای اطراف میدان بهتدریج با عملکردهای جدید مرکز شهر هماهنگ شوند و نوع فعالیت خود را تغییر دهند.
میدان و درسهایش
اکنون، دیگر طرح بازآفرینی مرکز شهر رشت به اتمام رسیده است و دو سال از افتتاح آن نیز گذشته است. این فاصله زمانی کمک میکند که بتوان به فرآیند طرح نگاهی دوباره انداخت و درسهایش را مرور کرد. میدان در میان مردم پذیرفته شده است و اقبال به آن هر روز بیشتر میشود. بهجز شهروندان، مسافران همیشگی گیلان نیز مقصد تازهای برای گردشگری پیدا کردهاند و گویی جای خالی چنین فضایی همیشه احساس میشده است. مهندسین مشاور پلشیر که مجری طرح بود بعد از اجرای آن نتایج یک ارزیابی را منتشر کرده است که در آن میزان رضایتمندی مردم در مورد فضای بازآفرینی شده مرکز شهر رشت ۵۷ درصد ذکر شده است. بر اساس این ارزیابی ۲۹ درصد از شهروندان نیز این فضا را متوسط دانستهاند و تنها ۱۴ درصد رضایت کمی از طرح داشتهاند.[۱]
میدان در سال ۱۳۹۵ افتتاح شد. نماینده برنامه اسکان ملل متحد در ایران، که در مراسم افتتاحیه آن حضور داشت، ارتباط و دلبستگی مردم را نسبت به شهردار مثالزدنی عنوان کرد. بااینحال، در طول عملیات، محبوبیت شهردار بارها بالا و پایین رفت. اوج اعتراضات شورای شهر و مردم در زمانی بود که ۱۸ درخت در چهارراه میکائیل در یک شب قطع شدند تا خیابان از قسمت پیادهرو عریض و مسیر بی.آر.تی. هموار شود. در کنار آن، نارضایتی از مراحل ساخت میدان و معضلات ترافیکی و مشکلات کسبه اطراف میدان، بخشی از اعتراضات بود. علاوهبراین، مشکلات مالی داخلی شهرداری در ماههای آخر سال ۱۳۹۵ بهشدت زیاد شد و شهرداری با حجم زیادی از مطالبات معوقه روبهرو شد. اعتبار مالی این پروژه ــ ۴۸ میلیارد ریال ــ بهطور کامل از بودجه شهرداری تأمین شد[۲] و این موضوع اثر منفی زیادی بر سایر فعالیتهای جاری و معمول شهرداری رشت برجا گذاشت. بهنظر میرسد، طرح ساماندهی بافت فرسوده شهر رشت، طرح مکملی برای طرح بازآفرینی میدان بود که شهردار هیچگاه مجالی برای آن پیدا نکرد و شاید بازآفرینی مرکز شهر، بهعنوان یک جذابیت شهری، میتوانست تبدیل به محرکی برای نوسازی بخشهای فرسوده شهر رشت ــ که بخش عمدهای از شهر را در برگرفتهاند ــ باشد و روند نوسازی قرار بود ارزش افزوده مناسبی را به شهرداری و شهر بازگرداند. اتفاقی که هنوز محقق نشده و دوره کوتاهمدت مدیریتی و مشکلات اقتصادی مجالی برای آن باقی نگذاشته است.
طرح بازآفرینی را، بعد از سالها تأخیر یک شهردار جوان و گیلانی انجام داد.[۳] در برخی موارد، شهردار یکتنه در مقابل سایر نهادها ایستاد و کار را به پیش برد. نتیجه سه بار استیضاح در دو دوره مسئولیت و برکناری بود. طرح انجام شد بااینحال مشکلات اقتصادی درونی شهرداری و مشکلات با سایر نهادها در نهایت به برکناری شهردار منجر شد. این روند، چهرهای «ارادهگرا» از شهردار ارائه و از سیستمی خبر داد که برای پیشبرد کار هنوز ناگزیر از ارادهگرایی است. در شهری که جامعه مدنی آن نسبت به سایر شهرها فعالتر است و مردم آن شهروندگرایی را طلب میکنند، این ارادهگرایی در برخی موارد به نارضایتی انجامید، هر چند در نهایت، مردم از محصول رضایت دارند.
فردگرایی بالا و ویژگیهای دیگر مردم رشت سبب شد تا همه نظراتی داشته باشند و میل به ارائه آن نیز مشاهده شود. در عرصه عمومی بحثها و گفتوگوهای بسیاری در زمینه مرکز شهر رشت صورت گرفت. با توجه به ضعف نهادهای مدنی مناسب و سمنهای مرتبط با شهر، بحثها بهخصوص در فضای مجازی آنچنان که باید هدایت نشد و بیشتر به زمینههای سیاسی حمایت از شهردار و یا انتقاد از او کشیده شد. این در حالی است که این پتانسیل میتوانست به یکی از موتورهای محرکه پروژه تبدیل شود و نمونه ویژهای از مشارکت مدنی را رقم بزند. در بحبوحه شلوغی کار و زمان کوتاه، شاید فرصتی هم نبود تا از این پتانسیل استفاده شود و مشارکت در سطح پردههایی در خیابانهای شهر متوقف شد. در عرصه واقعیت، مشارکت تحتعنوان جلساتی بین مهندسان مشاور مجری و بازاریان دنبال شد. این اقدامات بیشتر جنبه اعتمادسازی میان کسبه و شهرداری داشت.
حیات اجتماعی شهر رشت و سبک زندگی آن که پیشتر به آن اشاره شد، میدان را به تجربهای موفق و مثالزدنی تبدیل کرد. این استقبال حکایت از نیاز عمیقی دارد که مدتها بیپاسخ قرار گرفته بود. بخشی از مشکلات شهردار نیز به انبوه نیازهای پاسخ داده نشده در شهر باز میگشت و سیستم مدیریت شهری که عادت به پاسخگویی به نیازها نداشته است. گویی خوابی آرام برهم خورده باشد و انبوه نیازها سر باز کرده باشند. حالا دیگر، نگاه مردم و مدیران، به سایر کاستیهای شهر و نیز انتظارات آنها از شهردار جدید، متفاوت است.
پایان راه بازآفرینی
حالا که گرد و خاک عملیات تمام شده و شهردار پرهیاهو نیز از شهر رفته است، کمکم همه چیز آرام گرفته و فارغ از همه آنچه بر شهر گذشته، میتوان به احترام فضای شهری که حاصل شده، تمام قد ایستاد. فقط این هم نیست. کافی است صبح زود یا دیروقت، وقتی شلوغی آرام گرفته است و باران همچنان نمنم میبارد، سری به میدان بزنیم. پسرک نوجوان با دوچرخهاش در میدان میچرخد و طنین موسیقی مورد علاقهاش را با خود بههمراه میبرد. پیرمرد آرام، چتری را که همزمان عصا نیز است، در دست گرفته است و چنان به دورها خیره شده که ممکن است با مجسمهها اشتباه بگیریمش. پیچکها تند و تند از میلهها میپیچند و تا چند ماه دیگر، میدان سبز سبز خواهد بود. پرندهها، موجزنان در میدان به این طرف و آن طرف میروند. در آخر، اشباح تاریخی میدان شهرداری، اشباح مؤسسان کتابخانه ملی، مبارزان مشروطه، همشهریهای انقلابی، دستفروشان روستایی، کاغذنویسهای پستخانه، خریداران میدان، همه و همه، رقصی را در میدان آغاز کردهاند و این طرف و آن طرف میروند. گویی میخواهند میرزا را نیز دعوت کنند تا از اسب پایین بیاید و به آنها بپیوندد و دور میدان بچرخند و باز بچرخند.
[۱] میزان رضایتمندی بعد از اجرای طرح برگرفته از پروژه ارزیابی عملکرد فضایی و اجتماعی میدان شهرداری، مهندسین مشاور پلشیر.
[۲] اطلاعات موجود از ساختار تأمین منابع مالی و پشتوانههای حقوقی برگرفته از آرشیو دبیرخانه جایزه ملی جستار کیفیت در تجربههای بازآفرینی شهری.
[۳] این در حالی است که یکی از معضلات مدیریت شهری در گیلان وجود افراد غیرمحلی و ناآشنا با محیط است. امروز نیز یک شهردار غیربومی جایگزین آقای ثابتقدم شدهاست.